جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

اجتهاد (1)

زمان مطالعه: 3 دقیقه

اهم وظایف و مسوولیتهای علمای امت، «اجتهاد» است. اجتهاد یعنی‏ کوشش عالمانه با متد صحیح برای درک مقررات اسلام با استفاده از منابع: کتاب، سنت، اجماع، عقل.

کلمه‏ى «اجتهاد» اولین بار در احادیث نبوی به کار رفته و سپس در میان مسلمین رایج گردیده است. این کلمه در قرآن نیامده است. کلمه‏ای‏ که از لحاظ روح معنی مرادف این کلمه است و در قرآن آمده است «تفقه»‏ است. قرآن صریحا به تفقه و فهم عمیق دین دعوت کرده است.

اجتهاد یا تفقه، در دوره‏ى خاتمیت وظیفه‏ى بسیار حساس و

اساسی برعهده‏ دارد و از شرایط امکان جاوید ماندن اسلام است. اجتهاد را بحق نیروی‏ محرکه اسلام خوانده‏اند ابن سینا فیلسوف بزرگ اسلامی با روشن بینی خاصی‏ این مساله را طرح می‏کند، می‏گوید:

کلیات اسلامی ثابت و لایتغیر و محدود است و اما حوادث و مسائل، نامحدود و متغیر است و هر زمانی مقتضیات مخصوص خود و مسائل مخصوص خود دارد. به همین جهت ضرورت دارد که در هر عصر و زمانی گروهی متخصص و عالم به کلیات اسلامی و عارف به مسائل و پیش آمدهای زمان، عهده‏دار اجتهاد و استنباط حکم مسائل جدید از کلیات اسلامی بوده باشند(1)

علمای اسلام در دوره‏های درخشان تمدن اسلامی – که جامعه‏ای بسیط و بدوی به‏ سرعت رو به گسترش و توسعه

گذاشت، آسیا و قسمتهایی از اروپا و افریقا را دربر گرفت و بر ملتها و نژادهای گوناگون که هر کدام سابقه و فرهنگ‏ خاصی داشتند حکومت کرد و هزارها مساله‏ى نو و جدید به وجود آورد – به خوبی‏ از عهده‏ى وظیفه‏ای که به آنها محول شده بود برآمدند و اعجاب جهانیان را برانگیختند. علمای اسلام ثابت کردند که منابع اسلامی اگر مقرون به حسن‏ تشخیص و حسن استنباط باشد قادر است با یک اجتماع متحول و متکامل پیش‏ برود و آن را رهنمایی کند، ثابت کردند که حقوق اسلامی زنده است و قابلیت دارد با مقتضیات ناشی از پیشرفت زمان، هماهنگی کند و به‏ احتیاجات هر عصری پاسخ بگوید.

شرق شناسان و حقوقدانان که تاریخ فقه اسلامی را در آن عصر مطالعه‏ کرده‏اند به این حقیقت معترف‏اند و حقوق اسلامی را یک مکتب حقوقی مستقل‏ و زنده شناخته‏اند.

تا قرن هفتم هجری حق اجتهاد محفوظ و باب آن مفتوح بود. در این قرن به‏ علل خاص تاریخی با یک شورا و اجماع ساختگی این حق از علما سلب گردید و علما مجبور شدند که برای همیشه از نظریات علمای قرن دوم و سوم هجری‏ تبعیت کنند، و از اینجا مساله حصر مذاهب فقهی به مذاهب چهارگانه‏ ی

معروف به وجود آمد.

سد باب اجتهاد یک فاجعه‏ى بزرگ در جهان اسلام به شمار می‏رود و شاید تا حدودی عکس‏العمل یک سلسله اجتهادهای افراطی بود و به هر حال جمودها و رکودها در فقه اسلامی از آن وقت آغاز گردید.

سد باب اجتهاد در میان اهل تسنن صورت گرفت و مستقیما به جهان شیعه‏ مربوط نبود، اما خواه ناخواه در جهان شیعه نیز اثر نامطلوب گذاشت. در فقه شیعه پس از قرن هفتم بینشها و دیدهای عمیقی پیدا شده و در بعضی‏ قسمتها تحولات وسیعی رخ داده است. در عین حال نمی‏توان انکار کرد که در این سیستم فقهی نیز تمایل به طرح مسائل به صورت هفت قرن پیش و گریز از مواجهه با مسائل مورد احتیاج روز و بی میلی به کشف طریقه‏های نوتر و عمیق‏تر، به شکل واضحی دیده می‏شود.

در قرون اخیر با کمال تاسف در میان جوانان و به اصطلاح طبقه‏ى روشنفکر مسلمان، تمایلاتی در جهت غرب گرایی و نفی اصالتهای شرقی و اسلامی و تسلیم و تقلید در بست از «ایسم» های غربی پدید آمده است و بدبختانه‏ این

گرایش در حال گسترش است، ولی خوشبختانه احساس می‏شود که طلیعه‏ ی یک بیداری و آگاهی در برابر این گونه تمایلات کورکورانه و خواب آلود آشکار می‏شود.

ریشه‏ى این گمراهی خواب آلود، تصور غلطی است که این گروه، به اصطلاح‏ از جنبه‏ى «دگماتیک» مقررات اسلامی در اذهان خویش دارند. عدم تحرک‏ اجتهاد در طی قرون به این تصورات غلط کمک کرده است. وظیفه مسئولان و هادیان قوم است که هر چه زودتر به شکل منطقی در برابر این قبیل گرایشهای‏ ناصواب بایستند.

علل و عوامل این جریان بر کسی پوشیده نیست. چیزی که نباید کتمان کرد این است که جمود و رکود فکری که در قرون اخیر بر جهان اسلام حکمفرما شد و مخصوصا باز ایستادن فقه اسلامی از تحرک، و پیدایش روح تمایل و نگرش به‏ گذشته، و پرهیز از مواجهه با روح زمان یکی از علل این شکست به شمار می‏رود. امروز جهان اسلام بیش از هر وقت دیگر نیازمند به یک نهضت‏ قانونگزاری است که با یک دید نو و وسیع و همه جانبه از عمق تعلیمات‏ اسلامی ریشه بگیرد و این ریسمان استعمار فکری غربی از دست و پای

مسلمانان‏ باز شود.


1) آخر الهیات شفا.