جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ارعاب مشرکین در مکه‏

زمان مطالعه: 2 دقیقه

و از آنجا که حالت موجود میان مسلمین و مشرکین مکه، در این شرائط و ظروف حالت جنگ بود، پیمبر (ص) اندیشید که فرصت وجود خود در نزدیکی مکه را مغتنم شمارد، و از اینرو مقرر داشت تا بوسیله یک مانور نظامی، مشرکین آن سرزمین را مرعوب سازد، و برای عملی ساختن این اندیشه رزمندگان تحت فرمان خود را بتحرک درآورد، تا بوادی عسفان وارد شد، و از آنجا تنی چند از سواران خود را بحوالی مکه فرستاد، تا بسرزمین، «کراع الغمیم»درآمدند، و آنگاه بلشگرگاه خود بازگشتند، و چون سران قریش از این تحرک خبر یافتند، بیم آن کردند که پیمبر (ص) بقصد حمله بمکه بدانسو لشگر کشیده باشد و از اینجهت بشدت مرعوب و نگران شدند، و منظور پیمبر (ص) از اعزام سواران حاصل شد،

و چون مأمورین بپایگاه خود بازگشتند، پیمبر (ص) سپاه را بطرف مدینه بحرکت درآورد.

محمد بن سعد در کتاب «طبقات» آورده است که:

«پس پیمبر (ص) یکروز یا دو روز، در منازل «بنی لحیان» توقف کرد، و گشتیهائی را بهرسو فرستاد، ولی هیچیک از افراد آن قبیله بدست گشتیها نیفتاد سپس از آن سرزمین بیرون شد، تا به «عسفان» درآمد، و ده نفر از سواران را بمنظور ارعاب قریش بطرف مکه اعزام کرد، و این سواران همچنان در مسیر مأموریت خود پیش تاختند، تا بسرزمین «کراع الغمیم»(1) وارد شدند، و بی آنکه با احدی برخورد کنند بلشرگاه بازگشتند و آنگاه پیمبر در حالیکه ببانگ بلند می‏گفت:

«آئبون تائبون، عابدون لربنا حامدون»(2) آهنگ مدینه کرد، و پس از چهارده روز که در خارج مدینه فعالیت نظامی و سیاسی کرداه بود، به آن شهر بازگشت» – ابن‏سعد، ج 2، ص 79

و ابن‏اسحاق، بنا بروایت جابر، این دعا را نیز به پیمبر (ص) نسبت داده است که به پیشگاه الهی معروض داشت: «اعوذ بالله من وَعثاء السفر، و کِآبة المنقَلَب، و سوء المنظر فی الاهل و المال»(3)»


1) کراغ الغمیم، نام موضعی در حجاز، میانگین مکه و مدینه، و در بیست میلی عسفانست – مراصد.

2) بازآمدگانیم، توبه کنندگانیم، عبادت پیشگانیم، پروردگارمان را سپاس گویندگانیم.

3) بخدا پناه میبرم از سختی و خستگی سفر، و بازآمدن باره آوردی از اندوه، و مواجه شدن با منظره نازیبا در اهل و عیال و مال و منال.