یکی دیگر از کارهای انبیاء این بود که روابط بشر با عالم را تعیین میکردند،
میگفتند: هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا(1) همه چیز برای تو آفریده شده اما در میان اشیاء این عالم چیزهایی هست که مصلحت تو نیست یعنی با خلقت تو متناسب نیست که از آنها استفاده کنی. مثلا گفتند گوشت خوک نخور، مشروبات الکلی نیاشام، گوشت سباع و درندگان را نخور. یحل لهم الطیبات و یحرم علیهم الخبائث(2) هر چیزی را که برای آنها (پیروان پیامبر) خوب و مناسب است حلال میکند و آنچه را که برای آنها خوب و مناسب نیست حرام مینماید.
من از شما میپرسم: اینهایی که از نظر روابط انسان با عالم، از هزار و چهارصد سال پیش قرآن گفته است که چه چیزی حلال و چه چیزی حرام است، با این همه تغییراتی که در علم و صنعت بشر پیدا شده، کدام یک از اینها تغییر یافته است؟
آیا مشروبات ماهیت خود را از دست داده است و آیا انما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوة و البغضاء فی الخمر و المیسر(3) نسخ شد؟ و آیا قابل نسخ است؟ آیا گوشت خوک خاصیتش عوض شده است؟ ممکن است بگویید بلی راز حرمت گوشت خوک را به دست آوردهاند. راجع به این بعد بحث میکنیم. راجع به ملبوسات گفتند مرد حریر و ابریشم نپوشد و به طلا زینت نکند. آیا این جزء مسائلی است که مثلا در یک زمان درست بوده و در زمان دیگر درست نیست؟ یا حکمت و فلسفهاش همیشه وجود دارد. در میان مسموعات گفتند آوازهایی که شهوات را دیوانهوار تحریک میکند و موجب خفت عقل میشود و نوعی جنون و مستی ایجاد میکند شنیدنش ممنوع است. در میان مبصرات گفتند:
قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم… و قل للمؤمنات یغضضن
من ابصارهن(4) «مناظر مهیج و محرک را تماشا نکنید.» مثلا اگر دنیا با حلب کار کند یا با آهن یا با اتم فرق میکند در این جهت؟ در ملموسات همین طور؛ لمس بدن اجنبی بدون حائل حرام است. در روابط میان انسانها آیا واقعا شما میتوانید در آنچه که اسلام وضع کرده است مواردی پیدا کنید که بتوان گفت تغییرات و تحولات زمان آن را نسخ کرده است؟
1) بقره/ 29.
2) اعراف/ 157.
3) مائده/ 91.
4) نور/ 30 و 31.