جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تأکید پیغمبر در تجهیز جیش اسامه‏

زمان مطالعه: 2 دقیقه

چون این سخن گوشزد رسول خداى گشت به خشم رفت، و روز شنبه دهم ربیع الاول با حدّت تب و شدّت صداع عصابه بر سر بست، و از خانه به مسجد شده بر منبر صعود داد و گفت:

اى معشر مسلمین این چه سخن است که در امارت اسامه کرده‏اید؟

اگر امروز تقدیم این طعن نموده‏اید بى‏گمان در سرّیه مؤته امارت پدر او زید را مورد طعن ساخته‏اید، سوگند با خداى که زید سزاوار امارت بود و اسامه لایق امارت است، و زید از احبّ مردم بود با من و اسامه از جمله دوست‏ترین مردم است با من، و هر دو تن مطیّه جمیع خیراتند، پس وصیّت مرا در حق او به نیکوئى بپذیرید که از جمله اخیار شما است، و از مرافقت او دست بازمدارید.

این بگفت و از منبر به زیر آمد و به حجره خویش شتافت.

پس از آن جماعتى که مأمور به ملازمت اسامه بودند گروه‏ها گروه به حضرت رسول صلّى الله علیه و آله آمده وداع بگفتند و برفتند و آن روز مرضى شدید بر وجود مبارکش استیلا یافت و با شدّت مرض بر زبان مبارک مى‏راند: جهّزوا جیش اسامة بن زید. و در این امر هر زمان مبالغت بر زیادت مى‏کرد.

روز یکشنبه یازدهم اسامه از لشکرگاه براى وداع به حضرت رسول صلّى الله علیه و آله آمد و بر بالین پیغمبر بنشست و سر و دست مبارک را بوسه زد، این هنگام از شدّت مرض‏

زبان پیغمبر از اداى سخن کلیل(1) بود اما دستهاى مبارک را به سوى آسمان برمى‏داشت و بر اسامه فرود مى‏آورد. اسامه معلوم مى‏داشت که او را به دعاى خیر یاد مى‏فرماید؛ پس اسامه بیرون شد و شب را در لشکرگاه خود به پاى آورد و صبحگاه دوشنبه هم به حضرت رسول آمد و این وقت سورت تب کندى گرفته بود پس پیغمبر صلّى الله علیه و آله او را وداع گفت و فرمود: أغز على برکة الله. و اسامه رخصت یافته به جرف آمد و فرمان کرد تا مردم کوچ دهند و جماعتى مخالفت کردند.


1) کلیل: ناتوان در اداى سخن.