خالد بن الیاس، از جعفر بن محمود برایم نقل کرد که محمد بن مسلمه مىگفت: من ده شب از محرم گذشته از مدینه بیرون آمدم، و نوزده شب در مدینه نبودم، و یک شب از محرم باقى مانده در ابتداى پنجاه و پنجمین ماه هجرت، به مدینه باز گشتم.
عبد العزیز بن محمد بن انس ظفرى از قول پدرش، و عبد العزیز بن سعد از جعفر بن محمود با کم و بیش اختلافى برایم نقل کردند که: پیامبر (ص) محمد بن مسلمه را همراه سى مرد که عبّاد بن بشر، و سلمة بن سلامة بن وقش، و حارث بن خزمه جزء آنها بودند، به سوى قبیله بنى بکر بن کلاب اعزام فرمود، و دستور داد که شبها حرکت کنند و روزها پنهان باشند و بر آنها غارت ببرند. محمد بن مسلمه همچنان رفتار مىکرد. هنگامى که در شربه(2) بود، گروهى را دید که از آنجا کوچ مىکردند. یکى از یاران خود را فرستاد تا بپرسد که کیستند. فرستاده رفت و پیش او برگشت و گفت: گروهى از قبیله محارب هستند. آنها نزدیک محمد بن مسلمه فرود آمده بارهاى خود را گشودند و چهار پایان را به چرا رها کردند. محمد بن مسلمه مهلت داد و همینکه به راه افتادند، بر آنها غارت برد. یکى از ایشان را کشت و دیگران گریختند، و او به تعقیب گریختگان نپرداخت، و مقدارى شتر و گوسپند غنیمت گرفت و متعرض کوچ کنندگان نگردید.
سپس به راه خود ادامه داد تا به جایى رسید که مشرف بر بنى بکر بود. عبّاد بن بشر را پیش آنها فرستاد و او خود را به آنها رساند و در میان آنان اقامت گزید. همینکه چهار پایان خود را رها کردند، و شیر دوشیدند، و شتران آنها آب آشامیده و زانو زدند، خود را پیش محمد بن مسلمه رساند و به او خبر داد.
محمد بن مسلمه بر آنها تاخت و شروع به غارت کرد و ده نفر را کشت و مقدارى شتر و گوسپند به غنیمت گرفت و به سوى مدینه بازگشت و تا صبح خود را به ضریّه(3) رساند و حال آنکه آن راه را باید در دو شب مىپیمودند.
گوید: در آنجا بیم داشتیم که ما را تعقیب کنند، ناچار شترها را جلو انداختیم و گوسپندها را بشدت مىراندیم و حیوانها چنان حرکت مىکردند که گویى اسب هستند. تا اینکه به عداسه رسیدیم، ولى در ربذه(4) گوسپندها عقب ماندند، در نتیجه آنها را با چند نفر از یاران خود جا گذاشتیم که آنها را بعد بیاورند، و شتران را جلو انداختیم و آنها را به مدینه و حضور پیامبر (ص) آوردیم.
محمد بن مسلمه گوید: من از ضریّه که راه افتادم حتى یک قدم هم سوار نشدم تا خود را به وادى نخل(5) رساندم.
او یکصد و پنجاه شتر آورده بود و سه هزار گوسپند و بز. گوید: چون به مدینه رسیدیم پیامبر (ص) خمس آنها را جدا فرمود، و بقیه را میان اصحاب خود تقسیم کرد. شتران پروار را در تقسیم معادل ده گوسپند قرار دادند و به همه آنها چیزى رسید.
1) قرطاء، نام گروهى از قبیله بنى بکر است. (شرح الزرقانى على المواهب اللدنیه، ج 2، ص 173).
2) شربه، نام جایى میان ربذه و سلیله است. (وفاء الوفا، ج 2، ص 328).
3) ضریه، جایى است که فاصله آن تا مدینه هفت شب است. (طبقات ابن سعد، ج 2، ص 56).
4) ربذه، دهکدهاى در مدینه است که فاصلهاش تا مدینه سه یا چهار روز راه است. (وفاء الوفا، ج 2، ص 227).
5) نخل: نام جایى است که تا مدینه دو روز راه است. (وفاء الوفا، ج 2، ص 381).