این حمله گشتی نظامی ای تحت فرماندهی زید بن حارثه بود، و منابع
تاریخی موجود و متداول هیچکدام از عملیات نظامی و برخوردی میان این گشتی با دشمن سخن بمیان نیاورده اند، و همچنین درباره قوم و قبیله ای که این گشتی بقصد حمله به ایشان بتحرک در آمده باشد سخنی نگفته اند، و تنها اطلاعی که در این مورد بدست آمده بیان صاحب طبقاتست که میگوید: «سپس گشتی زید بن حارثه بطرف وادی القری در ماه رجب سال ششم از هجرت اتفاق افتاد، که ارباب سیره گفتند: رسول خدا – صلی الله علیه و سلم – در سال ششم زید را بفرماندهی آن گشتی منصوب کرد. الا اینکه محمد بن سعد در همان کتاب آورده است که زید بن حارثه در ماه رمضان همین سال حمله بزرگی را در سرزمین وادی القری بطرف بطرف قبیله فزاره رهبری نمود.
1) نظر به اهمیت این وادی – چه قبل از اسلام و چه پس از ظهور اسلام – مناسب مینماید که اطلاعی فشرده درباره آن از نظر خواننده گرامی بگذرانیم: «ابوالمنذر، گفت: این سرزمین از آنرو وادی القری نامیده شده است که از اول تا آخر آن روستاهائی منظم بوده است، که در عصر حاضر ویرانه هائی از آن بجای مانده است، و نهرهای آن همچنان روانست، و بهدر میرود، و کسی از آن بهره نمی گیرد ابوعبید الله سکونی می گوید: وادی القری و حجر و جناب، منازل قضاعه و پس از ایمان جهینه و عذره، و بلی بوده است، موضع جغرافیائی آن در میانگین شام و مدینه است، و کاروان حج شام از آنجا می گذرد، و این سرزمین در زمان قدیم منازل قوم ثمود بوده است، که خدا ایشان را هلاک کرده است، و آثار آن هنوز باقی است، و پس از ایشان یهود در آنجا منزل گزیده اند، و قنوات آن را روان ساخته و چشمه سارهایش را اصلاح کرده اند، و نخلها در آن بر نشانده اند، و آنگاه چون قبائلی از نقاط دیگر به آنجا هجرت کردند یهود با ایشان پیمانی منعقد کردند و سهمی از محصول را به ایاشن اختصاص دادند. در کتاب معجم البلدان آمده است که این واحه در زمینی گود واقع شده، و در آنجا چشمه آبی روانست که همگی نخلستانها و کشتزارهای آن سامان را سیراب میکند، و قلعه دومة الجندل بسیار محکم و استوار است، و علت اینکه آن سرزمین را دومة الجندل نامیده اند اینست که قلعه آن از جندل، یعنی صخره های سخت و گران بنیاد شده است، و این منطقه در عصر جاهلیت مملکتی بوده است، که پادشاهان قحطانی در آن سلطنت داشته اند، و آخرین ایشان اکیدر، عبدالملک سکونی کندی بوده است، و او کیش نصرانیت داشته است، و او همان کسی است که پیمبر (ص) در سال نهم هجری خالد بن ولید را بمارزه اش فرستاد، و خالد او را به اسیری گرفت، و برادرش حسان را کشت، و قلعه دومة الجندل را، که دیواره هائی بس بلند داشت، فتح کرد، و اکیدر چون بحضور پیمبر (ص) رسید اسلام آورد، ولی پس از رحلت آن سرور پیمان صلح را بشکست، و عمر او را بعراق تبعید کرد،آنچه در اینجا آوردیم سخن یاقوت در معجم البلدان بود، ولی یاقوت پس از ذکر این مطالب بر اینگونه استدراک میکند که «نویسندگان فتوحات اتفاق نظر دارند که خالد بن ولید بار دیگر در زمان خلافت ابوبکر در دومة الجندل جنگیده است، و در سال دوازدهم هجری اکیدر را کشته است و اکیدر در این موقع مرتد شده و نقض عهده کرده است».