جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

داود

زمان مطالعه: 2 دقیقه

برای او سلسله حکومتی بود که در آن حق و باطل را از هم جدا کند ولی برای محمد(ص) قرآن نازل شد که هیچ چیزی از آن فراتر و برتر نیست (ما فرطنا فی الکتاب من شی‏ء) و هیچ سلسله‏ای مانند کتاب نیست، چرا که سلسله فانی می‏شود ولی قرآن تا آخر الزمان باقی است. هنگامی که مردم از داود (ع) شنیدند آن چه را که خداوند بر او نازل فرموده بود سی هزار نفر از او محافظت می‏نمودند ولی نگهبان محمد(ص) خداوند متعال بود (و الله یعصمک من الناس).

همراه داود حیوانت و پرندگان و کوه‏ها تسبیح می‏گفتند ولی خداوند متعال و ملائکه به رسالت محمد(ص) شهادت دادند (و کفی بالله شهیدا، محمد رسول الله) خداوند فرمود: ما آهن را در دست داود نرم قرار دادیم در وصف او آمده که: (و ألنا له

الحدید) ولی خداوند قلب محمد (ص) را به رحمت و شفاعت نرم نمود. (فبما رحمة من الله لنت لهم). در دست داود سنگ‏ها وصخره‏های بسیار سخت نرم بودند به حدی که اوبا دست خالی غار حفر می‏کرد و به امر خداوند از گوسفندی که بی‏شیر شده بود شیر فراوان می‏دوشید بدین صورت که دستی بر پشت گوسفند می‏کشید آن گاه هر قدر که می‏خواست از گوسفند شیر می‏دوشید، کوه‏ها تحت اراده‏ی او بودند وهمراه او تسبیح خداوند را زمزمه می‏کردند پیامبر ما حضرت محمد (ص) نیز سنگهایی را می‏گرفت ودر کف دستش می‏گذاشت و آن سنگ‏ها در کف دست او تسبیح خداوند را گفتند و پرندگان همواره در نزد او حاضر می‏شدند و به هر طرف که رو می‏کرد برای او راه‏ها و درهایی بود، حضرت محمد (ص) براقی داشت که با آن به عرش رفت خداوند درباره داود فرمود: (و شددنا ملکه) وخداوند پادشاهی محمد(ص) و ولات او را نیز آن قدر استحکام بخشید تا این که با آمدن شریعت او همه دین ها نسخ شدند. خداوند به داود فرمود: (لا تتبع الهوی) ولی به محمد(ص) گفت: (ما ضل صاحبکم و ما غوی) در این باب حسابن بن ثابت چنین می‏گوید:

و ان کان داود قد أوبت

جبال لدیه و سیرا الهواء

ففی کف احمد قد سبحت

بتقدیس ربی صغار الحصار.