جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

در ذکر شتران و میش و بز که پیغمبر را بود

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

شتران پیغمبر بدین نام بود:

اول: قصوى، آن را از ابو بکر بخرید و از مکّه هجرت فرمود، چنانکه مذکور شد؛ و هنگام نزول وحى هیچ شتر جز قصوى تحمّل رکاب آن حضرت نمى‏آورد. و جماعتى از علماى سیر گویند: که عضباء و دیگر جدعاء و دیگر عرباء و دیگر صلحاء و دیگر مخضرمه، همه لقب همان شترى قصوى است.

و آن حضرت را بیست (20) شتر شیر دهنده بود که در ارض غابه که از نواحى مدینه است چرنده بودند، و هر شب دو مشک شیر از آن شتران مى‏آوردند و اهل پیغمبر بدان رفع حاجت مى‏نمودند. و اسامى آنها چنین است:

اول: اطلال / دویم: اطراف‏

سیم: برده / چهارم: برکه‏

پنجم: البغوم / ششم: الحناء

هفتم: زمزم / هشتم: الرّیاء

نهم: السّعدیّه / دهم: السّقیا

یازدهم: السّمراء / دوازدهم: الشّقوى‏

سیزدهم: عجره / چهاردهم: العریش‏

پانزدهم: غوثه و به روایتى غیثه / شانزدهم: قمر

هفدهم: مروه / هجدهم: مهره‏

نوزدهم: رشه / بیستم: العشیره‏

بیست و یکم: الحفده‏

و شترى از ابو جهل در بدر غنیمت یافت و هدى مکه فرمود.

و رسول خداى را صد (100) میش بود و از آن جمله هفت (7) میش شیر دهنده نام داشت:

اول: زمزم / دویم: سقیا

سیم: برکه / چهارم: دسه‏

پنجم: اطلال / ششم: اطراف‏

هفتم: عیینه‏

و به روایتى غوثه و نیز یمن و قمر هم گفته‏اند که به خصوص آن حضرت شیر آن را میل مى‏فرمودند.

و پیغمبر را هفت (7) بز بود، و امّ ایمن در کوهپایه‏هاى مدینه این بزها را راعیه بود، و به هر خانه که رسول خدا بیتوته مى‏فرمود، شبانگاه بدانجا مى‏آورد.

و پیغمبر را نیز خروسى سفید بود.