جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ذکر سوره انفال‏

زمان مطالعه: 11 دقیقه

یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَنْفالِ- مى‏پرسندت از غنیمتها (آیه 1، سوره 8). گوید چون پیامبر (ص) روز بدر غنیمت گرفت، مسلمانان با یک دیگر اختلاف کردند و هر گروهى مدعى شد که از همه سزاوارتر به آن است و این آیه نازل شد که این گفتار خداوند متعال است: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إِیماناً- بدرستى، مؤمنان آنانند که چون یاد کرده شود خداى، دلهاشان ترسان شود و چون خوانده شود برایشان آیتهاى وى، سبب زیادتى یقین ایشان شود (آیه 2 سوره 8)(1) و منظور از کلمه ایمان در این جا یقین است، چنانکه در این آیه هم که‏

مى‏فرماید: أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا- آنان مؤمنانند به حقیقت، آیه 4 همان سوره، منظور از کلمه حق، یقین است. و در این گفتار الهى که مى‏گوید: کَما أَخْرَجَکَ رَبُّکَ مِنْ بَیْتِکَ بِالْحَقِّ- همچنان که بیرون آوردت خداى تو از خانه‏ات بر صواب، آیه 5 همان سوره، منظور این است که خداوند دستور فرمود که به بدر بیرون روى که حق است، و ابن جریح از قول جعفر مخزومى برایم نقل کرد که: منظور از کلمه بیت، مدینه است. درباره تتمه این آیه و آیه بعد که مى‏فرماید: وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ لَکارِهُونَ، یُجادِلُونَکَ فِی الْحَقِّ بَعْدَ ما تَبَیَّنَ کَأَنَّما یُساقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَ هُمْ یَنْظُرُونَ.- و گروهى از مؤمنان این را مکروه دارند، مى‏ستیهند با تو در جهاد، بعد آنکه پدید آمد، گویى که سوى مرگ رانده شوندى و ایشان مى‏نگرندى- منظور این است که گروهى از اصحاب رسول خدا، خروج پیامبر (ص) به بدر را خوش نداشتند و مى‏گفتند: ما گروهى اندک هستیم و بیرون رفتن از مدینه صحیح نیست و در این باره اختلاف فراوانى بود. درباره این گفتار الهى که مى‏فرماید: وَ إِذْ یَعِدُکُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَیْنِ أَنَّها لَکُمْ- و چون وعده مى‏کرد شما را خداى تعالى به یکى از این دو گروه که آن شما را شود- منظور آن است که، چون پیامبر (ص) نزدیک بدر رسید، جبرئیل بر او نازل شد و او را از حرکت قریش آگاه کرد و حال آنکه پیامبر (ص) کاروان قریش را اراده فرموده بود، و خداوند متعال به او وعده داد که یا به کاروان دست یابد یا با قریش بر خورد کند. چون در بدر، مسلمانان سقاهاى قریش را گرفتند، از آنها درباره کاروان پرسیدند، ولى آنها از قریش خبر دادند، مسلمانان این خبر را خوش نمى‏داشتند، نه اینکه زحمت بیشترى داشت و شوکت قریش مطرح بود، بلکه کاروان را بیشتر دوست مى‏داشتند. در این گفتار الهى که مى‏فرماید: وَ یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ …- و مى‏خواهد خداى تا ظاهر کند دین حق را به وعده‏هاى نصرت خویش، وَ یَقْطَعَ دابِرَ الْکافِرِینَ- و مستأصل کند کفار و اشقیا را- منظور از حق، آشکار ساختن دین و منظور از کافران، آنها هستند که از قریش در جنگ بدر کشته شدند. در این گفتار الهى، لِیُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُبْطِلَ الْباطِلَ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ- قتال فرمود، تا ثابت کند دین حق را و باطل کند ضلال را و اگر چه کراهت داشتند کافران قتال را، آیه 8، منظور آشکار ساختن حق است و مقصود از باطل چیزى است که آنها مدعى بودند و غرض از مجرمان قریش است. در آیه إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُرْدِفِینَ- یاد کنید چون مى‏خواستید از خداى خود نصرت، آمدتان جواب اجابت، که من مدد فرستنده‏ام شما را به هزار فرشته بر اثر یک دیگر آینده- منظور از کلمه مردفین این است که آنها از پى یک دیگر مى‏رسند و مى‏آیند. وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا

بُشْرى‏- و نفرستاد خداى تعالى این مدد مگر بشارت شما را- منظور خبر دادن به مسلمانان از عدد فرشتگان است و اینکه بدانند که خداوند متعال آنها را نصرت مى‏دهد. و مقصود از آیه إِذْ یُغَشِّیکُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْهُ- چون فرو مى‏پوشانید چشمهاى شما را به خوابى تا ایمن گرداندتان از خوف و هیبت- این است که خداى خواب را بر شما افکند که از ترس در امان باشید. وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ- و مى‏فرستاد بر شما از آسمان آبى تا پاک گرداندتان از حدث و جنابت- بدین مقصود است که برخى از ایشان جنب بودند. وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ وَ لِیَرْبِطَ عَلى‏ قُلُوبِکُمْ وَ یُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ- تا ببرد از شما وسوسه شیطان و تا قوى گرداند دلهایتان و تا استوار گرداند پاهاى شما را- مقصود از وسوسه شیطان این است که مى‏گفت: نماز مى‏خواند و غسل نمى‏کند! و وسیله قوى کردن دلها طمأنینه و آرامش بود، و چون زمین گل بود خداوند آن را براى ایشان طورى قرار داد که پس از باران، خوب و موجب استوارى جاى پاى گردید. منظور از آیه إِذْ یُوحِی رَبُّکَ إِلَى الْمَلائِکَةِ أَنِّی مَعَکُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِینَ آمَنُوا سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ کُلَّ بَنانٍ- چون وحى کرد خداى تو به فرشتگان که منم یار و نگهدارتان، قوى کنید شما به سخن نیکو دلهاى مؤمنان، هر آینه در افکنم ترسى در دلهاى ایشان، گردنها مى‏زنید و انگشتهاى دستها و پاهاى ایشان بیرون مى‏اندازید- این است که فرشتگان به صورت انسان در آمده و به مسلمانان مى‏گفتند: پایدارى کنید آنها چیزى نیستند، و خداوند ترسى بر دل کافران انداخته بود که صداهاى هولناکى مانند ریختن سنگ بر طشت مى‏شنیدند و مراد از فوق الاعناق گردن و مقصود از بنان دست و پاست. ذلِکَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ- این بدان است که ایشان راست با خداى تعالى و رسول او معادات و مخالفت- منظور کفر آنها نسبت به خدا و انکار ایشان پیامبر (ص) راست. و در آیه ذلِکُمْ فَذُوقُوهُ- این است براى شما، بچشیدش- منظور کشته شدن است. آیه إِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا زَحْفاً … تا بِئْسَ الْمَصِیرُ، اختصاصا در مورد جنگ بدر است. و آیه فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمى‏ وَ لِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً … شما نکشتید ایشان را و لیکن خداى تعالى کشتشان، و نینداختى تو چون انداختى خاک را و لیکن خداى انداخت تا با مؤمنان انعام کند و نعمت بر ایشان تمام کند …- در مورد افرادى است که مى‏گفتند من فلانى را کشته‏ام و هم اشاره به مشتى خاک است که پیامبر (ص) به سوى کافران پراند و مقصود از انعام الهى نصرت و پیروزى بدر است. در مورد آیه إِنْ تَسْتَفْتِحُوا فَقَدْ جاءَکُمُ الْفَتْحُ وَ إِنْ تَنْتَهُوا فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ إِنْ تَعُودُوا نَعُدْ وَ لَنْ تُغْنِیَ عَنْکُمْ فِئَتُکُمْ شَیْئاً …

– اگر فتح و ظفر مى‏خواهید، آمدتان فتح و ظفر، و اگر باز ایستید از کفر این مر شما را بهتر و اگر باز گردید باز مى‏گردیم و سود نداردتان جماعت شما …- قسمت اول اشاره به گفتار ابو جهل است که مى‏گفت: خدایا هر یک از ما را که رحم و خویشاوندى را بیشتر گسسته است و چیزهاى ناشناخته آورده است، از میان بردار. و خطاب بعد به قریش است که مى‏گوید: اسلام آورید، و منظور از بازگشت، بازگشت به جنگ است.

چون آنها مى‏گفتند: ما را در مکه جماعت زیادى است که دوباره با آنها به جنگ مى‏آییم، بقیه آیه اشاره به آن است. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ أَنْتُمْ تَسْمَعُونَ- اى مؤمنان طاعت دارید خداى تعالى و رسول وى را و روى مگردانید از طاعت وى و شما مى‏شنوید- این آیه در مورد شنیدن دعوت رسول خدا در جنگ احد نازل شده است، و خداوند بدین وسیله آنها را سرزنش فرموده است. لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِکُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ- خیانت مکنید با خدا و پیامبر و نیز خیانت مکنید در امانتهایتان و شما مى‏دانید- که منظور آن این است که نفاق نورزید و آنچه را پیش شما امانت مى‏گذارند پس بدهید. وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ- و بدانید که مالهاى شما و فرزندان شما فتنه‏اند و سبب خیانت- که منظور این است که چون مال آدمى زیاد شد فتنه و دست یازى او هم زیاد مى‏شود و چون فرزندانش زیاد شوند مى‏پندارد که عزیز و گرامى است. و آیه إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً- اگر متقى باشید خداى تعالى نصرت دهدتان به دنیا- منظور راه خروج از گرفتاریهاست. آیه و إِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ- یاد کن چون مى‏سکالیدند کافران مکه در باب تو که در بندت کنند یا بکشندت- قبل از این در مکه نازل شده است، هنگامى که پیامبر (ص) آهنگ خروج به سوى مدینه فرموده بود. وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَیْهِمْ آیاتُنا قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا …، إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِیمٍ- و چون خوانده شود بر ایشان آیات ما مى‏گویند بشنیدیم، اگر بخواهیم مثل آن مى‏گوییم … و چون گفتند بار- خدایا اگر این که محمد مى‏گوید حق است و از جانب تو است، بباران بر ما سنگها از آسمان یا بفرست بر ما عذاب دردناک. گویند: گوینده این کلمات نضر بن حارث است و خداى در مورد او فرموده است: أَ فَبِعَذابِنا یَسْتَعْجِلُونَ فَإِذا نَزَلَ بِساحَتِهِمْ فَساءَ صَباحُ الْمُنْذَرِینَ- آیا به عذاب ما شتاب مى‏کنند کافران، چون عذاب فرود آید به درگاه ایشان بد بامدادى است، بامداد ترسانده‏شدگان (آیات 176 و 177، سوره 37 الصافات). و منظور از نزول عذاب، روز بدر است. وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ- و خداى تعالى ایشان را عذاب نمى‏کند

تا تو میان آنها هستى و خداى عذاب کننده ایشان نیست اگر طلب آمرزش کنند- منظور اهل مکه است و مقصود از استغفار، نماز گزاردن است. سپس خداوند چنین مى‏فرماید: وَ ما لَهُمْ أَلَّا یُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَ هُمْ یَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ- و نبود که عذاب نکندشان خداى تعالى و ایشان باز مى‏دارند حاجیان را از مسجد الحرام- که منظور کشته شدن و به هزیمت رفتن ایشان است و اینکه مى‏فرماید: فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ- پس بچشید عذاب را به واسطه آنکه کفر مى‏ورزیدید- که منظور عذاب روز بدر است. إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ فَسَیُنْفِقُونَها ثُمَّ تَکُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ یُغْلَبُونَ- آنها که کافرند مالهاى خویش هزینه مى‏کنند تا از راه مسلمانى باز دارند، هر آینه این مالها هزینه کنند باز از آن پشیمان شوند، باز مقهور مسلمانان شوند- که مقصود پشیمانى روز بدر و کشته شدن آنها در آنجاست. وَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِلى‏ جَهَنَّمَ یُحْشَرُونَ- و کافران جمله فرستاده به آتش سوزان شوند. قُلْ لِلَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ یَنْتَهُوا یُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ- بگو به آنها که کافر شده‏اند اگر از کفر باز گردند آمرزیده شود براى ایشان آنچه گذشته است- که منظور این است، اگر مسلمان شوند اعمال گذشته ایشان آمرزیده مى‏شود و اگر باز گردند به کفر، دیدید کسانى را که در بدر کشته شدند. وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَةٌ- و حرب کنید با کافران تا آنگاه که نماند هیچ فتنه- که منظور از فتنه، شرک است. وَ یَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ- که منظور آن است که از اساف و نائله(2) ذکرى به میان نیاید. وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ- و بدانید آنچه غنیمت گرفتید پنج یکى آن مر خداى را و رسول راست و مر خویشان مصطفى را و مر یتیمان را و درویشان را و غریبان را- که مقصود این است، آنچه که از خداست، پیامبر (ص) را خواهد بود و منظور از ذوى القربى خویشاوندى با پیامبر (ص) است. وَ ما أَنْزَلْنا عَلى‏ عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ که مقصود از روز فرقان روز بدر است که خداوند میان حق و باطل را فرق گذاشت. إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْیا خطاب به اصحاب پیامبر (ص) است در هنگامى که به بدر فرود آمدند و مشرکان بر کناره دورتر بودند و میان آنها پشته‏اى ریگ قرار داشت و منظور از رکب، کاروان ابو سفیان است که پایین تر از بدر و چسبیده به دریا بودند. وَ لَوْ تَواعَدْتُمْ لَاخْتَلَفْتُمْ فِی الْمِیعادِ منظور این است که کاروانى پیش از کاروان دیگر فرا مى‏رسید.

وَ لکِنْ لِیَقْضِیَ اللَّهُ أَمْراً کانَ مَفْعُولًا منظور کشته شدن کسانى است که در بدر کشته‏

شده‏اند. لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَةٍ وَ یَحْیى‏ مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَةٍ مى‏گوید: هر کس که کشته شده است پس از تمامى بیان و حجت کشته شده است و هر کس هم که زنده مى‏شود، همچنین است. إِذْ یُرِیکَهُمُ اللَّهُ فِی مَنامِکَ قَلِیلًا گوید: پیامبر (ص) در جنگ بدر خوابید و خداوند دشمن را در چشم او اندک نمودار ساخت. وَ لَوْ أَراکَهُمْ کَثِیراً لَفَشِلْتُمْ …، که منظور آن است که در آن صورت مى‏ترسیدید و اختلاف پیدا مى‏کردید و خداوند متعال از اختلاف شما را سلامت داشت، چه او ضعف و ناتوانى دلهاى شما را مى‏داند. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا لَقِیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیراً … وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَ اصْبِرُوا … که مى‏فرماید: در دل خود خدا را تکبیر گویید و آن را ظاهر و آشکار مکنید، چه اظهار آن در جنگ موجب سستى است. وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ که اشاره به کیفیت خروج قریش به بدر است. وَ إِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ وَ قالَ لا غالِبَ لَکُمُ الْیَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَ إِنِّی جارٌ لَکُمْ، همه این گفتار را سراقة بن جعشم گفته است و مى‏گویند شیطان در آن هنگام به صورت او در آمده بود. فَلَمَّا تَراءَتِ الْفِئَتانِ نَکَصَ عَلى‏ عَقِبَیْهِ وَ قالَ إِنِّی بَرِی‏ءٌ مِنْکُمْ …، منظور آن است که چون شیطان سپاه پیامبر (ص) و قریش را دید و متوجه فرشتگان شد که مى‏کشند و اسیر مى‏گیرند، گفت:

من از شما بیزارم که من فرشتگان را مى‏بینم و شما نمى‏بینید. إِذْ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ دِینُهُمْ …، در مورد گروهى است که اقرار به اسلام کرده بودند ولى همینکه اصحاب پیامبر (ص) در نظرشان کم آمد از دین برگشتند و این کلام را گفتند و همه آنها به کفر کشته شدند و فرشتگان بر چهره‏ها و پشت ایشان مى‏زدند. کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ، منظور کردارى همچون کردار ایشان است. آیه إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِینَ کَفَرُوا ..، در مورد بنى قینقاع است و فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِی الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ، منظور آن است که ایشان را به قتل برسان. وَ إِمَّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِیانَةً … تا آخر آیه، در مورد بنى قینقاع نازل شده است و پیامبر (ص) به موجب همین آیه به سراغ آنها رفته است. وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ …، که منظور آماده ساختن وسایل تیراندازى و فراهم ساختن است است به طورى که این امور آشکار باشد و دیده شود. وَ آخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ منظور اهالى خیبرند. وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها …، تا آخر آیه، در مورد بنى قریظه است.

وَ إِنْ یُرِیدُوا أَنْ یَخْدَعُوکَ …، منظور بنى قریظه و بنى نضیر است که گفتند: اسلام مى‏آوریم و از تو پیروى مى‏کنیم. یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَسْبُکَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ، که منظور براى جنگ است، آیه إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ …..،

هم در بدر نازل شده است، ولى این آیه با آیه الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْکُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِیکُمْ ضَعْفاً …. نسخ گردید و هر مرد بر دو مرد چیره مى‏شد. ما کانَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَکُونَ لَهُ أَسْرى‏ حَتَّى یُثْخِنَ فِی الْأَرْضِ تُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَ اللَّهُ یُرِیدُ الْآخِرَةَ، در مورد اسیرانى که مسلمانان در بدر گرفته بودند و موضوع فدیه گرفتن و اینکه خداوند مى‏خواهد که آنها کشته شوند، نازل شده است. لَوْ لا کِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ … در مورد حلال شدن غنایم، نازل شده است. همچنین آیه فَکُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلالًا طَیِّباً هم در مورد غنایم است. إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا … وَ الَّذِینَ آوَوْا وَ نَصَرُوا، در مورد مهاجران قریش که پیش از جنگ بدر به مدینه هجرت کرده بودند و انصار، نازل شده است. وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یُهاجِرُوا ما لَکُمْ … منظور این است که، از یک دیگر ارث نمى‏بردند مگر اینکه مهاجرت کنند. وَ إِنِ اسْتَنْصَرُوکُمْ فِی الدِّینِ فَعَلَیْکُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلى‏ قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ مِیثاقٌ، منظور از میثاق، مدت عهد و پیمان است. وَ الَّذِینَ کَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ …، مى‏گوید: هیچیک از کافران را دوست مگیرید که آنها برخى دوستان برخى دیگرند. آیه‏اى که مربوط به ارث بردن است، با آیه وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‏ بِبَعْضٍ … نسخ شده است.

همچنین آیات زیر در مورد بدر نازل شده است:

یَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْکُبْرى‏- روزى که سخت مى‏گیریم سخت گرفتن عظیم (آیه 16 سوره 44، دخان). فَسَوْفَ یَکُونُ لِزاماً- بزودى لازم مى‏شود (آیه 77، سوره 25، فرقان). أَوْ یَأْتِیَهُمْ عَذابُ یَوْمٍ عَقِیمٍ- یا بیاید ایشان را عذاب روز نازاینده (آیه 54، سوره 22، حج). حَتَّى إِذا فَتَحْنا عَلَیْهِمْ باباً ذا عَذابٍ شَدِیدٍ- تا چون گشادیم بر ایشان درى با عذاب سخت (آیه 77، سوره 23، مؤمنون). سَیُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ یُوَلُّونَ الدُّبُرَ- هر آینه همه هزیمت کرده شوند و پشتها بگردانند (آیه 45، سوره 54، قمر). وَ أَنْ عَسى‏ أَنْ یَکُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ- که نزدیک آمده بود اجل ایشان (آیه 185، سوره 7، اعراف).

اندکى از نزول این آیه گذشت که واقعه بدر اتفاق افتاد. وَ ذَرْنِی وَ الْمُکَذِّبِینَ أُولِی النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِیلًا- و مرا واگذار با تکذیب کنندگان صاحبان نعمت و مهلت ده آنها را اندکى (آیه 11، سوره 73، مدثر). این آیه هم اندکى پیش از واقعه بدر نازل شده است.

و اجعَل لِى مِن لَدُنکَ سلطاناً نصیرا- و قرار ده براى من از نزد خودت نصرت و تسلطى (آیه 80، سوره 17، اسراء)، که منظور روز بدر است. وَ اصْبِرْ حَتَّى یَحْکُمَ اللَّهُ وَ هُوَ خَیْرُ الْحاکِمِینَ- و شکیبایى کن تا خداى حکم کند و او بهترین حکم کنندگان است (آیه 109، سوره 10، یونس)، که پیش از روز بدر نازل شده است. وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ- و هر که در آن هنگام بر ایشان پشت کند (آیه 16، سوره 8، انفال)، که این آیه هم‏

مخصوص روز بدر است. بر مسلمانان واجب بود که اگر بیست نفر از آنها با دویست نفر برخورد کنند، پایدارى کرده و نگریزند. آنگاه این حکم را خداوند تخفیف داده و فرموده است: فَإِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ صابِرَةٌ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ- اگر از شما صد تن شکیبا باشند بر دویست نفر غلبه کنند (آیه 66، سوره 8، انفال)، که آیه اول منسوخ شده است. ابن عباس در این باره گوید: هر کس از دو نفر مى‏گریخت در حکم گریختگان بود و اگر از سه نفر مى‏گریخت، در آن حکم نبود. آیه أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ- آیا نمى‏نگرى به آنها که بدل کردند نعمت خدا را به ناسپاسى و در آوردند قوم خود را به سراى هلاک (آیه 28، سوره 14، ابراهیم)، هم درباره قریش است و روز بدر. آیه حَتَّى إِذا أَخَذْنا مُتْرَفِیهِمْ بِالْعَذابِ- تا چون گرفتیم نعمت پروردگار ایشان را به عذاب استیصال (آیه 64، سوره 23، مؤمنون)، هم اشاره به بدر است و گویند منظور از عذاب، شمشیرهاى بدر است. آیه وَ لَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ- و هر آینه بچشانیمشان از عذاب فروتر پیش از عذاب بزرگتر (آیه 21، سوره 32، سجده)، هم در مورد بدر است و گویند منظور از عذاب ادنى عذاب با شمشیر در جنگ بدر است.

محمد بن هلال از ابو هریره برایم روایت کرد که: منظور از أَخَذْنا مُتْرَفِیهِمْ بِالْعَذابِ روز بدر است.

در همین مورد ثورى هم از مجاهد برایم روایت کرد که: منظور، عذاب با شمشیرها در جنگ بدر است. عمر بن عثمان مخزومى براى ما از مجاهد، از ابّى بن کعب روایت کرد که منظور از یوم عقیم، در آیه أَوْ یَأْتِیَهُمْ عَذابُ یَوْمٍ عَقِیمٍ، روز بدر است.


1) در ترجمه غالب آیات این بخش از تفسیر نسفى، تألیف نجم الدین عمر نسفى، متوفى به سال 538 ه. ق.چاپ بنیاد فرهنگ ایران استفاده شد و عین عبارات کتاب است.- م.

2) نام دو بت سنگى که داخل کعبه بودند و از بتهاى معروف اهالى مکه شمرده مى‏شدند.