این جنگ با قبایل بنى سلیم و غطفان در نیمه محرّم و بیست و سومین ماه هجرت صورت گرفته است و پیامبر (ص) پانزده شب از مدینه غایب بودهاند.
از یعقوب بن عتبه برایم نقل کردند که مىگفت: پیامبر (ص) از مدینه به قرارة الکدر حرکت فرمود و سبب آن بود که به او خبر رسیده بود که گروهى از غطفان و سلیم آنجا گرد آمدهاند. پیامبر (ص) به طرف ایشان حرکت فرمود و راه را بر آنها بست، چون به جایگاه آنها رسید، نشانه شتران و آبشخور آنان را بدید ولى هیچ کس آنجا نبود.
پیامبر (ص) گروهى از یاران خود را به منطقه بالاى آن دره فرستاد و خود در پایین آن و در ته دره به استقبال دشمن شتافت، در آنجا به گروهى از شبانان برخورد که همراه ایشان نوجوانى هم بنام یسار بود، پیامبر (ص) از ایشان در مورد مردم سؤال کرد، یسار گفت: من نمىدانم چون هر پنج روز یک مرتبه به آبشخور مىروم و امروز روز چهارم است، مردم هم به سوى آبشخورها رفتهاند و ما درگیر شتران خود هستیم که دورتر از قبیله، آنها را به چرا مىبریم. پیامبر (ص) پس از اینکه به شتران دست یافت به سوى مدینه برگشت و چون نماز صبح را خواندند، متوجه شدند که یسار هم نماز مىگزارد.
پیامبر (ص) دستور فرمود که غنایم را تقسیم کنند، مردم گفتند: اى رسول خدا، براى ما همراه بردن همه شتران و به صورت دسته جمعى، نشان دهنده نیروى بیشترى است، وانگهى بعضى از افراد از همراه بردن سهم خود ناتوانند. حضرت فرمود: تقسیم کنید.
گفتند: اى رسول خدا، اگر شما این غلام را که نماز مىخواند مىخواهید، او را در سهم شما قرار مىدهیم. پیامبر (ص) فرمود: این را از صمیم قلب مىگویید؟ گفتند:
آرى. حضرت او را پذیرفتند و آزاد فرمودند. مردم و آن حضرت به راه افتادند و به مدینه رسیدند و شتران را تقسیم کردند. به هر یک از مسلمانان که دویست نفر بودند، هفت شتر رسید.
از ابى اروى دوسى برایم نقل کردند که مىگفت: من خود در این جنگ بودم و از کسانى هم بودم که راندن شتران را بر عهده داشتند، چون به صرار- در سه میلى مدینه- رسیدیم، پیامبر (ص) خمس شتران را برگرفت و بقیه را که چهار صد شتر بود، میان مسلمانان تقسیم فرمود که به هر کس دو شتر رسید.
از ابى عفیر روایت مىکنند که پیامبر (ص) در این جنگ، ابن ام مکتوم را جانشین خود در مدینه قرار داد، و او مردم را جمع مىکرد و در حالى که منبر رسول خدا در سمت چپ او قرار داشت، براى آنها خطبه مىخواند.
1) نام آبى است در ناحیه معدن پس از سد معونه و میان آن و مدینه هشت چاپار است، گاهى هم به آن قرقرة- الکدر گفتهاند (طبقات، ج 2، ص 21).