جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مسائل مربوط به وحی متناهی است

زمان مطالعه: 2 دقیقه

مسائلی که بشر از طریق وحی و الهام باید آنها را کشف کند و از این‏ طریق باید به بشر الهام بشود نامتناهی نیست، محدود است و متناهی. وقتی آنچه که در ظرفیت و استعداد بشر هست بیان شد، مطلب ختم می‏شود. آنوقت افرادی بعد از این پیغمبر خاتم می‏آیند که در حد و درجه‏ی بسیاری از پیغمبران گذشته هستند یا بالاتر از آنها، اما اینها دیگر نمی‏توانند پیغمبر باشند، یعنی نمی‏توانند خبر تازه‏ای بیاورند؛ یعنی هر خبری که‏ بیاورند خبری است که قبل از اینها آورده شده است، گفته شده و کشف شده‏ است. علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام قطعا و یقینا از بسیاری از انبیای سلف‏ افضل است. بسیاری از مکنونات و معارف غیبی را او می‏داند که حتی‏ بسیاری از انبیای سلف هم نمی‏دانستند. اما علی بن ابی‏طالب چیز تازه‏ای‏ از ناحیه‏ی خدا بداند که قبل از آن، پیغمبری حتی خاتم الانبیاء آن را کشف‏ نکرده باشد و انباء ننموده و خبر نداده باشد ندارد.

این یک تعریفی است که در باب خاتمیت کرده‏اند و تعریف درستی هم‏ هست. این تعریف، هم شامل معارف الهی می‏شود و هم شامل مقررات‏ اخلاقی و اجتماعی و عبادی. توحید و الهیات و معارف ربوبی هم مراتبی‏ دارد. آن کس که می‏گوید خدا یکی است و تصورش درباره‏ی یگانگی خدا مانند تصوری است که می‏گوید مثلا خورشید یکی است و دوتا نیست، یک درجه از توحید را باور دارد، و آن کس که مانند علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام می‏گوید: کل مسمی بالوحدة غیره قلیل(1) درجه‏ی دیگری از توحید را بیان می‏کند، و به هر حال همه‏ی این مراتب کشف شده و بیان گردیده است‏.

شاخصهای اخلاقی بشر، یعنی روابط انسان با خودش و کیفیت نظام دادن‏ انسان غرایز خودش را، که اسمش اخلاق است، عالیترین نظامی که

انسان به‏ غرایزش باید بدهد بیان شده است. اصول روابطی که انسان باید با اجتماع‏ خودش داشته باشد بیان شده است. راجع به روابط انسان با موجودات عالم‏، آن چیزهایی که به طور کلی باید مردود شناخته شود، مردود شناخته‏ شده است. دیگر چیزی که وظیفه‏ی وحی باشد و وحی بخواهد برای مردم توضیح‏ بدهد وجود ندارد. از آن به بعد وظیفه‏ی عقل و علم است. در اینجا مطلبی‏ هست که باید توضیح داد.


1) نهج البلاغه، خطبه‏ی 63.