جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مقدمه کتاب‏

زمان مطالعه: 8 دقیقه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏

واقدى با سلسله اسناد خود چنین روایت مى‏کند که: پیامبر (ص) روز دو شنبه دوازدهم ربیع الاول وارد مدینه شدند، و مى‏گوید: هر چند دوم ربیع الاول هم گفته‏اند، ولى دوازدهم ثبت شده است. مى‏گوید: اولین پرچمى که پیامبر (ص) بر افراشت و آن را به حمزة بن عبد المطلّب سپرد تا به کاروان قریش حمله کند در ماه رمضان و آغاز هفتمین ماه هجرت بوده است. سپس در ماه شوال (هشتمین ماه هجرت) آن را به عبیدة بن حارث سپرد تا به رابغ که در ده میلى جحفه، و در راه قدید(1) قرار دارد عزیمت کند.

این موضوع در همان ماه شوال و آغاز نهمین ماه هجرت صورت گرفته است.

پس از این، پیامبر (ص) در ماه ذى القعده (ماه نهم هجرت)، سعد بن ابى وقّاص را به خرّار(2) فرستاد، و در ماه صفر (یازدهمین ماه هجرت)، شخصا آهنگ سرزمین ابواء(3) کرد و بدون هیچگونه برخوردى به مدینه مراجعت فرمود. مدت غیبت آن حضرت از مدینه پانزده شبانه روز بود. در ماه ربیع الاول و آغاز سیزدهمین ماه هجرت به قصد تعرض به کاروان قریش، که دو هزار و پانصد شتر داشت و آن را امیّة بن خلف با صد نفر از قریش همراهى مى‏کرد، آهنگ ناحیه بواط(4) که نزدیک جحفه است فرمود و بدون برخوردى به مدینه بازگشت. در همان ماه ربیع الاول در تعقیب کرز بن جابر فهرى از مدینه خارج شد و تا محل بدر پیش رفت و سپس به مدینه بازگشت. پس از آن در ماه جمادى الآخر (شانزدهمین ماه هجرت) به منظور تعرض به کاروانهاى قریش که از مکه آهنگ شام داشتند، شخصا از مدینه بیرون آمده و بازگشتند و این لشکر کشى به غزوه ذى العشیره هم معروف است. آنگاه عبد الله بن جحش را در ماه رجب (هفدهمین ماه هجرت) به سرزمین نخله اعزام فرمود(5) پس از آن در بامداد جمعه هفدهم رمضان (نوزدهمین ماه هجرت) در جنگ بدر شرکت کرد. سپس سریه عصماء دختر مروان پیش آمد، که وى به دست عمیر بن عدى بن خرشه کشته شد. عبد الله بن‏

حارث بن فضل از قول پدرش برایم نقل کرد، که عمیر، عصماء را در بیست و پنجم رمضان کشته است. سپس سالم بن عمیر را در ماه شوال (بیستمین ماه هجرت) به جنگ ابا عفک گسیل فرمود که سالم بن عمیر او را کشت. در همان ماه، غزوه بنى قینقاع هم اتفاق افتاد. در ماه ذى الحجه همان سال که بیست و دو ماه از هجرت گذشته بود، پیامبر (ص) شخصا جنگ السّویق را انجام داد، و نیز در محرم که بیست و سه ماه از هجرت گذشته بود، به جنگ با بنى سلیم در ناحیه کدر پرداخت. در ماه ربیع الاول (بیست و پنجمین ماه هجرت) گروهى براى کشتن ابن اشرف مأمور شدند، و در همان ماه پیامبر (ص) شخصا براى جنگ با بنى غطفان آهنگ نجد فرمود، نام دیگر این جنگ ذو امر است. آنگاه عبد الله بن انیس را براى جنگ با سفیان بن خالد هذلى اعزام فرمود. عبد الله مى‏گوید: روز دوشنبه پنجم محرم (سى و پنجمین ماه هجرت) از مدینه بیرون آمدم، غیبت من از مدینه هیجده شب طول کشید و روز شنبه هفت روز باقى مانده از محرم به مدینه باز گشتم(6) آنگاه پیامبر (ص) در جمادى الاول (بیست و هفتمین ماه هجرت) شخصا عازم جنگ با بنى سلیم در بحران(7) شد. در جمادى الآخر (بیست و هشتمین ماه هجرت) پیامبر (ص) زید بن حارثه را مأمور جنگ قرده کرد که ابو سفیان بن حرب در آنجا مقیم بود(8) آنگاه پیامبر (ص) شخصا در شوال (سى و دومین ماه هجرت) درگیر جنگ احد شد و در همان ماه به جنگ حمراء الاسد نیز پرداخت.

سپس ابو سلمة بن عبد الاسد را به جنگ با بنى اسد به قطن فرستاد- که در محرم (سى و پنجمین ماه هجرت) بود(9) و پس از آن جنگ بئر معونه در ماه صفر (سى و ششمین ماه هجرت) صورت گرفت که امیر آن منذر بن عمرو بود. در همان ماه، مرثد به فرماندهى جنگ رجیع برگزیده شد. در ربیع الاول (سى و هفتمین ماه هجرت) پیامبر (ص) شخصا با بنى نضیر جنگ فرمود و در ذى القعده (چهل و پنجمین ماه هجرت) جنگ بدر الموعد را عهده دار گردیدند.

آنگاه ابن عتیک در ذى الحجه (چهل و ششمین ماه هجرت) مأمور جنگ با سلّام بن ابى حقیق گردید و چون در این جنگ ابن ابى حقیق کشته شد، یهودیان به خیبر گریختند و از سلّام بن مشکم یارى خواستند ولى او ریاست بر ایشان را نپذیرفت، و

اسیر بن زارم(10) به جنگ ایشان قیام کرد. در محرم (چهل و هفتمین ماه هجرت)، پیامبر (ص) عهده‏دار جنگ ذات الرّقاع گردیدند. و سپس در ربیع الاول (چهل و نهمین ماه هجرت) جنگ دومة الجندل را شخصا بر عهده گرفت. پیامبر (ص) در شعبان سال پنجم، جنگ مریسیع و در ذى القعده همان سال جنگ خندق و در اواخر ذى القعده و اوایل ذى الحجه همان سال جنگ بنى قریظه را انجام دادند. در محرم سال ششم، ابن انیس مأمور جنگ با سفیان بن خالد بن نبیح و پس از آن محمد بن مسلمه مأمور جنگ با قبیله قرطاء گردیدند(11) در ربیع الاول سال ششم، جنگ بنى لحیان، و در ربیع الاخر همان سال جنگ غابه را پیامبر (ص) شخصا انجام دادند. در همین ماه عکّاشة بن محصن به جنگ غمر و محمد بن مسلمه به جنگ ذى القصّه و ابو عبیدة بن جرّاح به همان جنگ و زید بن حارثه به جموم براى جنگ با بنى سلیم اعزام گردیدند- جموم میان بطن نخل و نقره است. سپس، زید بن حارثه در جمادى الاول به عیص(12) و در جمادى الاخر به طرف- در سى و شش میلى مدینه- و در همان ماه به حسمى- پشت وادى القرى- اعزام گردید. و نیز در ماه رجب، زید به وادى القرى اعزام شد، و در شعبان سال ششم گروهى به فرماندهى عبد الرحمن بن عوف به دومة الجندل اعزام شدند. در همان ماه على (ع) به فرماندهى جنگ فدک رفت. و باز در رمضان سال ششم زید بن حارثه به ام قرفه- از بخشهاى وادى القرى- اعزام شد. در شوال همان سال ابن رواحه به جنگ اسیر بن زارم رفت و در همان ماه کرز بن جابر به جنگ عرنیین(13) رفت.

آنگاه، پیامبر (ص) در ذى القعده سال ششم، عمره حدیبیه را انجام داد. در جمادى الاول سال هفتم، پیامبر (ص) جنگ خیبر را سرپرستى فرمود و در جمادى الاخر همان سال به وادى القرى بازگشت و به جنگ پرداخت. در شعبان سال هفتم عمر به جنگ تربه رفت- که فاصله میان آن و مکه شش شبانه روز است- و ابو بکر هم به جنگ نجد رفت و بشیر بن سعد هم به جنگ فدک اعزام شد. در رمضان سال هفتم، غالب بن عبد الله به جنگ میفعه اعزام شد- که از نواحى نجد است. در شوال آن سال بشیر بن سعد به سوى جناب(14) فرستاده شد، و پیامبر (ص) در ذى القعده‏

آن سال عمرة القضیه را بجا آوردند(15) در ذى الحجه آن سال جنگ ابن ابى العوجاء سلمى صورت گرفت. در صفر سال هشتم غالب بن عبد الله به جنگ کدید- ناحیه‏اى است بعد از قدید- فرستاده شد. و شجاع بن وهب در ربیع الاول همان سال به سوى بنى عامر بن ملوّح و کعب بن عمیر غفارى به اطلاح- منطقه‏اى در شام که فاصله آن تا بلقاء یک شب راه است- اعزام گردیدند. در همان سال زید بن حارثه براى جنگ مؤته(16) رفت و پس از آن گروهى به فرماندهى عمرو بن عاص به ذات السّلاسل رفتند (و این در ماه جمادى الاخر بود)، و در رجب همان سال گروهى به فرماندهى ابو عبیدة بن جراح به خبط(17) گسیل شدند. در شعبان آن سال گروهى به فرماندهى ابو قتاده به خضره، که از نواحى نجد و در بیست میلى بستان ابن عامر است، اعزام شدند. در رمضان آن سال ابو قتاده به اضم(18) رفت و پیامبر (ص) در سیزدهم رمضان عازم فتح مکه شد و در پنج شب مانده به پایان ماه رمضان به فرمان آن حضرت، بت عزّى به وسیله خالد بن ولید منهدم شد. سپس در همان ماه، عمرو عاص، بت سواع و سعد بن زید اشهلى، بت مناة را ویران و منهدم ساختند(19) پس از آن در شوال همان سال خالد بن ولید به جنگ بنى جذیمه رفت و پیامبر (ص) خود در همان ماه به جنگ حنین رفت، و نیز در همین ماه به جنگ طائف عزیمت فرمود. مردم در آن سال حج گزاردند، گفته شده است که پیامبر (ص) عتّاب بن اسید را به سمت امیر الحجاج منصوب فرمود و هم گفته شده است که مردم به صورت پراکنده و بدون امیر الحجاج به حج رفتند. در محرم سال نهم عیینة بن حصن به جنگ بنى تمیم رفت و در صفر آن سال قطبة بن عامر به سوى خثعم رفت، در ربیع الاول گروهى به فرماندهى ضحّاک بن سفیان آهنگ بنى کلاب کردند، و در ربیع الاخر، علقمة بن مجزّز به حبشه و على (ع) به فلس رفتند(20) در رجب آن سال پیامبر (ص) به جنگ تبوک رفت و هم در همان ماه خالد بن ولید به جنگ اکیدر رفت.

سپس بت ذى الکفّین را که متعلق به عمرو بن حممة دّوسى بود ویران کرد. در سال نهم‏

مردم به حج رفتند، ابو بکر نیز در این حج حاضر بود. در ماه ربیع الاول سال دهم، خالد بن ولید به جنگ بنى عبد المدان رفت و در همان سال على (ع) به یمن عزیمت فرمود، (که مى‏گویند دو بار به آنجا رفته است که بار دوم در ماه رمضان بوده است.)

پیامبر (ص) هم در سال دهم مراسم حج را انجام داد و چون از مکه مراجعت فرمود، ده شب و اندى بیمار بود. و در این بیمارى اسامة بن زید را براى عزیمت به شام مأمور فرمود، ولى او تا مرگ پیامبر (ص) از مدینه به سوى شام حرکت نکرد و بعد از وفات آن حضرت، ابو بکر او را روانه ساخت. پیامبر (ص) روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول سال یازدهم هجرت رحلت فرمود.

جنگهایى که پیامبر (ص) در آنها شرکت داشت بیست و هفت جنگ است که در نه جنگ شخصا در مبارزه هم شرکت فرمود، که عبارتند از: بدر، احد، مریسیع، خندق، قریظه، خیبر، فتح، حنین و طائف. مجموعه سریه‏ها چهل و هفت مورد است و پیامبر (ص) سه مرتبه عمره به جا آوردند. همچنین مى‏گویند در جنگ بنى نضیر هم شرکت فرمود، به هر حال خداوند غنایم آن جنگ را مخصوص به آن حضرت قرار داد. و هنگام بازگشت از خیبر هم با مردم وادى القرى جنگ فرمود که برخى از اصحاب کشته شدند. در غابه هم جنگ کردند که از مسلمانان محرز بن نضله و از دشمن شش نفر کشته شدند.

گویند: پیامبر (ص) در جنگهایى که خود شرکت فرمود این اشخاص را در مدینه به جانشینى خود برگزید: در غزوه ودّان، سعد بن عباده، در غزوه بواط، سعد بن معاذ، هنگامى که به تعقیب کرز بن جابر فهرى رفتند، زید بن حارثه، در غزوه ذى العشیره، ابا سلمة بن عبد الاسد مخزومى، در غزوه بدر، ابا لبابة بن عبد المنذر عمرى، در غزوه السّویق، ابا لبابة بن عبد المنذر عمرى، در غزوه کدر، ابن ام مکتوم معیصىّ، در غزوه السّویق، ابا لبابة بن عبد المنذر عمرى، در غزوه کدر، ابن ام مکتوم معیصىّ، در غزوه ذى امّر، عثمان بن عفّان، در غزوه بحران و غزوه احد و غزوه حمراء الاسد و بنى نضیر، ابن ام مکتوم، در بدر الموعد، عبد الله بن رواحه، در غزوه ذات الرقاع، عثمان بن عفان، در غزوه دومة الجندل، سباع بن عرفطه، در غزوه مریسیع، زید بن حارثه، در غزوه خندق و غزوه بنى قریظه و غزوه بنى لحیان و غزوه غابه و غزوه حدیبیه، ابن ام مکتوم، در غزوه خیبر، سباع بن عرفطه غفارى، در عمرة القضیّه، ابو رهم غفارى، در غزوه فتح و حنین و طائف، ابن ام مکتوم، در غزوه تبوک، ابن ام مکتوم یا محمد بن مسلمه اشهلىّ، و در حجة الوداع، ابن ام مکتوم.

شعارهایى که رسول خدا (ص) در جنگها داشتند چنین بود: در جنگ بدر «یا منصور امت» و گفته‏اند که براى مهاجران شعار «بنى عبد الرحمن» و براى خزرجیان شعار

«بنى عبد الله» و براى اوسیان شعار «بنى عبید الله» را تعیین فرموده بود(21) در جنگهاى احد و بنى نضیر و مریسیع شعار «امت، امت» را تعیین کرد، و در خندق «حم- لا ینصرون»، در قریظه و غابه و طائف شعارى معین نبود، و در جنگ حنین همان شعار «یا منصور امت» تعیین شده بود. در فتح مکه و خیبر براى مهاجران «بنى عبد الرحمن» و براى خزرجیان «بنى عبد الله» و براى اوسیان «بنى عبید الله» را تعیین فرموده بود.


1) قدید: بر وزن زبیر، نام منطقه‏اى ساحلى از سواحل شرقى دریاى احمر است.

2) خرّار: محلى است نزدیک جحفه. (منتهى الارب).

3) ابواء: نام یکى از منازل میان مکه و مدینه که مدفن آمنه مادر حضرت ختمى مرتبت (ص) هم آنجاست.

4) بواط: به فتح یا ضم با، نام کوهى از کوههاى جهینه و نزدیک ینبع است (حواشى سیره ابن هشام).

5) نخله: نام دره‏اى در نزدیکى مکه، که فاصله آن با شهر، یک شب راه است (حواشى سیره ابن هشام).

6) اگر این جنگ در محرّمى که سى و پنجمین ماه بوده است اتفاق افتاده باشد، مراعات ترتیب زمانى نشده است، زیرا در این صورت باید بعد از جنگ احد و حمراء الاسد ذکر شود.

7) بحران: نام محلى در حجاز است.

8) قرده: نام آبى است از آبهاى منطقه نجد.

9) قطن: نام آبى از آبهاى قبیله بنى اسد است (سیره ابن هشام، ج 4، ص 260).

10) این نام در طبقات ابن سعد به صورت رازم (ج 2، ص 66) و در شرح مواهب اللدنیه به صورت رزام آمده است (ج 2، ص 172).

11) قرطاء: نام قبیله‏اى از بنى بکر است.

12) عیص: اسم جایى است که میان آنجا و مدینه چهار شب راه است (طبقات، ج 2، ص 63).

13) عرنیین: نام عشیره‏اى از قبیله جهنیه که مرتد شدند (منتهى الارب).

14) جناب: نام محلى است.

15) عمرة القضیه: بیشتر به عمرة القضاء معروف است.

16) مؤته: شهرى است در یک منزلى کرک که قبر جعفر طیّار و اصحاب او آنجاست، امروزه این شهر جزء کشور اردن است (تقویم البلدان، ص 267).

17) خبط: نام سرزمینى است که با مدینه پنج روز راه فاصله دارد و در راه جهنیه است.- م.

18) اضم: نام آبى است میان مکه و مدینه.

19) در اینجا هر چند فقط نام بتها آمده است ولى ظاهرا منظور بتخانه‏هایى است که جاى این بتها بوده است.- م.

20) فلس: نام بتخانه بزرگى از قبیله طى است (ناسخ التواریخ، جلد حضرت رسول (ص)، ص 416، چاپ اول).- م.

21) شعار: کلمات و یا جمله‏اى بوده است که به طور قراردادى در جنگ وضع مى‏کرده‏اند که در تاریکى شب افراد خودى را از بیگانه و دشمن بشناسند، شاید بتوان گفت معادل با اسم شب است.- م.