در سفر حجّة الوداع آن ایّام که رسول خداى حاضر منى بود سوره مبارکه إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ(1) نازل گشت، پیغمبر با جبرئیل فرمود: همانا مرا آگهى دهند که سفر آن جهانى بایدم کرد، جبرئیل عرض کرد: و الآخرة خیر لک من الاولى.
پس رسول خداى بسیج سفر آن جهانى را به زیادت مواظبت همىکرد و فراوان بر زبان مبارک مىراند. سبحانک اللهمّ اغفر لى إنّک أنت التّواب الرّحیم.
وقتى گفتند: یا رسول الله چون است که این کلمات را فراوان قرائت مىفرمائى؟
فرمود: همانا مرا به سوى آن جهان دعوت کردهاند، و سخت بگریست. عرض کردند: اى رسول خداى کریم بىگمان تو را در حضرت الله هیچ گناه نیست، پس انگیزش این گریه از بهر چیست؟ فرمود: فأین هول المطّلع و أین ضیق القبر و ظلمة اللّحد و أین القیمة و الاهوال.
از این کلمات توان دانست که ممکن را با واجب و حادث را با قدیم هیچ مشابهتى و مشارکتى نیست، و دیگر آنکه مردمان بدانند که رسول خداى که بهشت و دوزخ و میزان و حساب به تمامت در قبضه قدرت اوست و بازگشت همه مردمان به حضرت اوست، به درگاه خداوند قاهر غالب چنین خاضع و خاشع است، و یاد از تنگى قبر و تاریکى لحد و هول قیامت مىکند، دیگر مردم را کى رسد که یاد از مرگ نکنند و طریق غفلت سپرند و از عصیان و طغیان بازنگردند.
1) سوره نصر، آیه یک.