خداوند مانند بلایی که به وسیلهی قورباغه بر بنی اسرائیل نازل نمود بر دشمنان محمد(ص) نیز نازل نمود هنگامی که آنها قصد کشتن رسول الله (ص) را داشتند پس خداوند آنها را به وسیلهی موش از بین برد، جریان از این قرار بود که دویست نفر از کفار که بعضی از آنها عرب و برخی یهودی و عدهای هم از مردم بیریشه و ناپاک بودند در ایام حج در مکه جمع شده و تصمیم به قتل رسول الله (ص) گرفتند پس به راه مدینه آمدند و از منازل آن گذر کردند و اگر در آن جا برکهی آبی یا حوض آب پاکی میدیدند هر چه ظرف و مشک و توشه داشتند پر از آب میکردند و از آن جا کوچ کردند تا این که به سرزمینی رسیدند که موشها و قروباغههایی داشت، در آن جا اطراق نموده و رحل اقامت افکندند که ناگاه موشها به جان توشه و ظروف آب و غذا و مشکهای آب ایشان افتادند و آنها را پاره و سوراخ کردند و آبهای آنها در آن زمین خشک ریخت و آنها متوجه این امر نشدند، وقتی تشنه شدند دیدند که هیچ آبی ندارند، به منزلگاه قبلی خود بازگشتند تا از آن برکه و حوضهایی که قبلا آب تهیه کرده بودند دوباره آب بردارند ولی موش ها و قورباغهها زودتر از ایشان به برکهها و حوضهای آب رسیده و دیوارهها و حصارهای آن را خراب کردند و همهی آبها به زمین ریخته و فرورفت، وقتی آن دشمنان خدا به منزلگاه رسیدند آن جا را هم بیآب یافتند و همه از تشنگی مردند هیچ کس نجات نیافت مگر یکی از ایشان که در زبان و دلش میگفت: یا محمد و اینچنین دعا میکرد: (یا رب محمد و آل محمد قد تبت من أذی محمد،، ففرج عنی بجاعه محمد و آل محمد) و از قصد و نیت خویش مبنی بر اذیت رسول الله (ص) توبه نمود، خداوند را به حق محمد (ص) قسم میداد تا از او در گذرد، خداوند نیز او را از
عطش نجات داد و حفظ نمود پس قافلهای که میگذشت او را یافته و سیرات نمود و بر مرکب سوار کرد و به او اموال و شترهایی نیز دادند و او از دیگر مردان همراه خویش عطش را بیشتر تحمل میکرد پس به رسول الله (ص) ایمان آورده و حضرت نیز اموال و شترهایی که مردم به امانت به او داده بودند به خودش بخشید.