برای حضرت محمد(ص) این معجزه مانند معجزات دیگر پیامبران که با دست انجام میدادند بلکه هزار بار بالاتر و بیشتر از آن اتفاق افتاد بدین صورت که گاهی رسول الله (ص) دوست داشت که حسن وحسین (ع) نزد او بیایند در حالی که آنها نزد خانه و خانواده خود بودند و آن زمان شب هنگام بود و ظلمت شب همه جا را فراگرفته بود پس رسول الله (ص) از همان مکانی که بود ندا میداد ای ابامحمد ای اباعبدالله به نزد من بیایید و آنها با وجود دوری مکان و فاصله با رسول الله (ص) به حضرت روی میآوردند و صدای حضرت به ایشان میرسید آن گاه رسول خدا(ص) به انگشت صبابهاش میفرمود اینچنین آنها را از در خانهشان تا اینجا راهنمایی کن پس انگشت حضرت چنان روش میشد که راه خانه رسول الله (ص) را برای حسن و حسن (ع) بهتر از روشنایی ماه و خورشید روش کرده و آن دو عزیز به نزد پیامبر آمدند و انگشت صبابه حضرت به حال اول خود بازگشت. هنگامی که آن حضرت از دیدار و مصاحبه با عزیزانش کامروا و مشعوف شد و فرمود: عزیزانم به خانه بازگردید و بعد به انگشت صبابه خویش فرمود: راه را برای ایشان روشن نما و باز انگشت حضرت راه بازگشت ایشان را روشنتر از نورافشانی ماه و خورشید مینمود چنان که نور آن انگشت ایشان را تا بازگشت به موضعشان احاطه مینمود سپس به حال اول خویش باز میگشت.