ولی پیمبر (ص) در پرتو حکمت و دورنگری اختلاف را برطرف کرد، بر اینگونه که اصحاب را بسکوت و آرامش فراخواند، و چون همگی ایشان بفرمان کردند و
خاموشی گزیدند، کاتب را فرمود تا بر وفق خواست رئیس هیات قرشی کلمه «رسولالله» را محو کرد، و بجای آن نام پیمبر (ص) پیمبر (ص) و نام پدر آن سرور را نوشت، و بر اینگونه آخرین مرحله از مراحل نزاع خطرناک پایان یافت. و پس از آنکه حکمت و حلم پیمبر (ص) بر همگی موانع و مشکلات موجود بر سر راه اکمال و امضاء پیمان فائق آمد، و اعتراضات در میان مسلمین پایان گرفت، و مشرکین نیز بهانهای برای خردهگیری از نصوص پیمان نیافتند، صیغه نهائی پیمان تسجیل یافت، و پیماننامه در دو نسخه نوشته شد، و شهادت و امضاء شهود دو طرف به آخر نامه افزود گشت، و اینک نص این پیمان تاریخی:
بنام تو ای خدا، این چیزیست که محمد بن عبدالله و سهیل بن عمرو بر اساس آن مصالحه کردهاند، ایشان مصالحه کردند بر پایه فرو گذاشتن جنگ بمدت ده سال، که در ظرف اینمدت مردم در امن و امان باشند، و دست از تعرض و آزار هم بدارند، مشروط به آنکه نه دستبردی دزدانه انجام گیرد، و نه خیانتی صورت پذیرد، و رابطه میان دو طرف دلهائی محتوی وفاء باشد، و هرکس که خوش دارد که در پیمان و قرار داد با محمد داخل شود چنین کند، و هرکس بخواهد در پیمان قریش و قرار داد با ایشان داخل شود چنین کند، و هرکس بخواهد در پیمان قریش و قرار داد با ایشان داخل شود، همینگونه عمل نماید و هرکس از قریش که بدو اذن ولی خود بسوی محمد آید محمد او را بولیش بازگرداند، و هر یک از اصحاب محمد که بسوی قریش آید قریش او را بازنگرداند و محمد امسال با اصحابش از سوی ما بازمیگردد. و در سال آینده در جمع اصحابش بر ما وارد میشود، و مدت سه روز در مکه اقامت میکند.
او در آن سفر جز «سلاح مسافر» یعنی شمشیرهائی در غلاف بشهر ما داخل نمیسازد(1)
1) اما درباره نویسنده پیمان، واقدی آورده است که چون دوات و صحیفه حاضر شد پیمبر (ص) اوس بن خولی را برای نوشتن آن نامه فرا خواند، ولی سهیل گفت، این نامه را جز یکی از دو نفر علی یا عثمان بن عفان نمینویسد، پس پیمبر (ص) علی را فرا خواند، و او را بنوشتن نامه مأمور ساخت.و اما در خصوص محو کردن کلمه «رسولالله» و نوشتن نام پیمبر بجای آن، در کتب سیر آمده است که علی (ع) از محو کردن آن کلمه خودداری کرد، و پیمبر (ص) چون اصرار سهیل را بدید، از علی (ع) خواست تا محل آن کلمه را به او بنمود، و آنگاه خود پیمبر (ص) آن کلمه را محو کرد.