جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

در ذکر نسب، اسماء و القاب مشهور حضرت محمد مصطفی

زمان مطالعه: 6 دقیقه

در بحار نام و اسامی‏اجداد آن حضرت بدین شکل آمده: محمد بن عبد الله بن عبدالمطلب که نامش شیبة المحمد بن هاشم بن عمرو بن عبد مناف بن مغیرة بن قصی بن زید بن کلاب بن مرة بن کعب بن لوی بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر بن قریش بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان بن ادبن اددبن یسمع بن همیسع بن سلامان بن بنت بن حمل بن قیدار بن اسماعیل بن ابراهیم (ع) بن تاریخ بن ناخور بن ساروغ بن ارغون بن فالغ بن عابر بن هود(ع) بن شالخ بن ارفخشد بن سام بن نوح (ع) بن ملک بن متوشلخ بن اخنوخ و آورده‏اند که، اخنوخ همان ادریس (ع) و او پسر باذر بن هلایل بن قینان بن انوش بن شیث (ع) بن هبة الله بن آدم (ع) بود.

مادر آن حضرت آمنه دختر وهب بن عبد مناف بن زهرة بن کلاب بن لوی بن غالب بود که در ادامه‏ی اجداد وی نیز تا آخر آن چه در بالا آمده می‏باشد و گویند: ایشان با چهل و هفت پشت به حضرت آدم(ع) می‏رسند.

شیخ صدوق در علل و خصال و معانی الاخبار به اسنادش از جابر بن عبد الله نقل می‏کند که گفت: رسول خدا (ص) فرمود: من شبیه‏ترین مردم به آدم و ابراهیم (ع) از نظر سیرت و صورت هستم و خداوند مرا در بالای عرش به ده اسم نامیده و اوصاف مرا روشن نموده و توضیح داده و از زبان همه رسولان و پیامبرانی که خداوند به سوی قومشان مبعوث نموده مرا وصف و ظهور مرا بشارت داده، خداوند متعال اسم مرا در

تورات بالا برد و از میان همه اسماء خود اسمی برای من برگزیده. پس مرا محمد نامید در حالی که خود خداوند در تورات مرا «أحیه» نام نهده پس به صفت توحید خویش ابدان امت مرا به آتش جهنم حرام گردانید و مرا در انجیل «احمد» نامید، من در بین اهل آسمان محمود (پسندیده) می‏باشم پس امت مرا از ستایشگران قرار داد و اسم مرا در زبور «ماحی»قرار داد، خداوند عزوجل به وسیله ی من عبادت بتها را از روی زمین محو نمود و در قرآن مرا «محمد» نامید چرا که من در روز قیامت و حساب و کتاب نزد همه‏ی اهل قیامت مورد ستایش قرار می‏گیرم چون هیچ کس جز من در پای میزان نمی‏تواند شفاعت کسی را نزد پروردگار می‏نماید و مرا در قیامت «حاشر» نامید چون مردم را پیش من محشور می‏نماید و مرا «موقوف» نامید چرا که من در برابر و محضر پروردگارم نگاه می‏دارم و مرا «عاقب» نامید چون من آخرین پیامبران هستم و بعد از من پیامبری نخواهد آمد و مرا پیامبر رحمت و پیامبر توبه و پیامبر ملایمت قرار داد و از میان جماعت پیامبران برگزید، من برپا کننده شریعت کامل و جامع هستم و خداوند عزوجل بر من منت نهاد و به من فرمود: ای محمد درود خداوند بر تو باد، به درستی که من پیامبر هر امت را به لسان ایشان به سویشان مبعوث نمودم ولی تو را برای همه‏ی امت‏ها از سرخ و سیاه و غیره و همه‏ی بندگانم مبعوث نمودم و تو را با وحشتی که کسی را یارای پیروزی بر آن نبود یاری کردم و غنیمت را بر تو حلال گرداندم در حالی که قبل از تو برای هیچ کس آن را حلال نکرده بودم و به تو و امت تو گنجهای عرش خود را عطا کردم که آن فاتحة الکتاب و آیات آخر سوره‏ی بقره است و همه‏ی زمین را برای تو و امت تو پاک و مطهر و سجده‏گاه قرار دادم، بر تو و امت تو تکبیر را ارزانی داشتم و نام تو را همراه یاد و نام خود قرار دادم تا آن جا که هیچ یک از امت تو نام مرا به زبان نمی‏آورد و مرا یاد نمی‏کند مگر این که نام تو را همراه نام من بر زبان جاری می‏سازد. پس خوشا به حال تو ای محمد و خوشا به حال امت تو.

در علل و امالی و معانی الاخبار به اسناد و راویان معتبر از امام حسن بن علی بن

ابیطالب (ع) نقل است که فرمود: عده‏ای از یهودیان به نزد رسول الله (ص) آمده و سؤالاتی نمودند و گفتند: به چه علت محمد را، محمد و احمد و اباالقاسم و بشیر نذیر و داعی نامیدند؟ پیامبر فرمود: خداوند مرا محمد نامید، چرا که من در زمین مورد ستایش قرار گرفتم و محمود گردیدم و مرا احمد نامید چرا که در نزد اهل آسمان ستاش شدم و اباالقاسم نامید چون به درستی که خداوند عزوجل روز قیامت آتش را به بخشی تقسیم می‏کند پس هر کس بر من کافر شود از اولین تا آخرین به آتش داخل می‏گردد و بهشت را نیز بخشی قرار داده است، هر که به من ایمان بیاورد به نبوت من اقرار نماید به بهشت داخل می‏شود و اما خداوند مرا داعی نامید چرا که من مردم را به دین خدای خویش می‏خوانم و نذیر نامید چرا که هر کس مرا نافرمانی کند به آتش بیم می‏دهم و بشیر نامید چون هر کسی مرا اطاعت کند به بهشت بشارت می‏دهم.

در خصال به اسنادش از امام اباجعفر محمد بن علی الباقر (ع) نقل است که فرمود: به درستیکه برای رسول خدا (ص) ده اسم بود که پنج اسم او از قرآن بود و پنج اسم دیگر از قرآن نبود، اما اسامی قرآنی او عبارتند از: محمد، احمد، عبد الله، یس و نون و آن اسامی که از قرآن نبود عبارتند از: فاتح، خاتم، کافی، مقفی و حاشر (1)

در عیون و علل و معانی الأخبار به اسنادش از علی بن الحسین بن علی بن فضال از پدرش نقل است که گفت: از حضرت اباالحسین امام علی بن موسی الرضا (ع) سؤال کردم: باری چه کنیه‏ی نبی خدا(ص) ابی‏القاسم بود؟ حضرت فرمود: برای این که رسول خدا(ص) پسری به نام قاسم داشت برای همین کنیه‏ی او ابی‏القاسم شد، راوی می‏گوید: عرض کردم: یابن رسول الله (ص) آیا بیشتر از این که گفتی برایم می‏گویی؟ حضرت فرمود: بله، آنگاه گفت: آیا میدانی که رسول الله (ع) مانند پدر امت خویش است و

علی (ع) نیز همانند اوست؟ گفتم: بله، حضرت فرمود: آیا میدانی که علی(ع) تقسیم کننده‏ی بهشت و جهنم است؟ عرض کردم بله: حضرت فرمود: پس برای این به او ابوالقاسم می‏گفتند که او پدر تقسیم کننده‏ی بهشت و جهنم است، عرض کردم: معنای این فرمودید چیست؟ حضرت فرمود: بدرستیکه شفقت و مهربانی پیامبر بر قومش مانند مهربانی پدران بر اولادشان است و برترین قومش علی (ع) است و بعد از پیامبر شفقت و مهربانی علی (ع) بر مسلمانان است که همتای مهربانی پیامبر می‏باشد برای این که او وصی و خلیفه و امام بعد از رسول الله (ص) است برای همین رسول خدا(ص) فرمود: من و علی پدران این قوم هستیم. پیامبر روزی بالای منبر رفت و فرمود: هر کس از دنیا برود و بدهی و حقی بر عهده‏اش باشد اداء آن بر عهده‏ی من است و هر کسی ارثی به جا بگذارد من از پدر و مادرش بر میراث او مقدم هستم و از خود آن‏ها بر ایشان برتری و ترجیح دارم و پس از من علی امیرالمؤمنین (ع) این چنین است و آنچه که در مورد رسول خدا (ص) جاری است در مورد علی (ع) هم جاری است.

در بحار به اسنادش از زید بن علی از پدرانش نقل است که گفت: رسول خدا (ص) به علی (ع) فرمود: یا علی این انگشتر را بگیر و آن را بفرست تا بر نگین آن نقش کنند، ممد بن عبد الله، علی (ع) خاتم را گرفت و آ را به حکاک داد و گفت: بر این انگشرت نام محمد بن عبد الله را حک کن حکاک در هنگام کار دچار اشتباه شد و بر روی انگشتر نوشت محمد رسول الله (ص) امیرالمؤمنین آمد و به او گفت: انگشتر را چه کردی او گفت: این جاست و آن را به امام داد، حضرت تا نگاهش به نوشته‏ی روی انگشتر افتد فرمود: من نگفته بودم که این کلمه را بنویسی حکاک گفت: درست می‏فرمایی لکن دستم به اشتباه این کلمه را نوشت، امام با انگشتر به نزد رسول الله (ص) آمد و گفت: یا رسول الله، حکاک آن چه که ما گفته بودیم ننوشته و به اشتباه این کلمه را نوشته است، پس رسول خدا(ص) انگشتر را گرفت و بر آن نگاهی کرد و فرمود: یا علی من محمد بن عبد الله هستم، همچنین من رسول الله هستم و سپس با آن نامه‏های خود را

مهر نمود، صبح فردای آن روز پیامبر وقتی به نگین انگشترش نظاره کرد دید که زیر کلمه‏ی محمد رسول الله، حک شده علی ولی الله، پس از این امر تعجب نمود، وقتی جبرئیل به نزد ایشان آمد حضرت فرمود: ای جبرئیل جریانی بدین صورت اتفاق افتاده است و جبرئیل به آن حضرت گفت: ای محمد تو آن چه خواستی بر روی انگشتر خود نوشتی و ما نیز آن چه را که می‏خواستیم در زیر آن نگاشتیم.

در بحار از بصائر به اسنادش از کلبی از امام صادق (ع) نقل است که گفت، امام به من فرمود: آیا برای محمد در قرآن اسمی هست؟ راوی می‏گوید عرض کردم: دو اسم یا سه اسم وجود دارد حضرت فرمود: ای کلبی برای او ده اسم در قرآن است: (و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل)و (مبشرا برسول یأتی من بعده اسمه احمد)، (و لما قام عبد الله یدعوه کادوا یکونون علیه)، (طه ما أنزلنا علیک القرآن لتشقی) و (یس و القرآن الحکیم انک لمن المرسلین علی صراط مستقیم)و (ن و القلم و ما یسطرون و ما أنت بنعمة ربک بمجنون). و (یا ایها المزمل) و (یا ایها المدثر) و (انا انزلنا الیکم ذکرا رسولا) و بدان که ذکر نامی از نام‏های محمد(ص) است و ما اهل ذکر هستیم، سپس حضرت فرمود: ای کلبی از آن چه که به فکرت می‏رسد سؤال کن، کلبی می‏گوید: وقتی امام چنین گفت، به خدا هر چه از قرآن در خاطر داشتم فراموش کردم و حتی حرفی از آن هم به خاطرم نرسید تا از آن سؤال کنم.

در بصائر از مناقب آمده که: خداوند در قرآن محمد رسول الله (ص) را در چهار موضع به این نام خوانده است، (و ما محمد الا رسول) و (ما کان محمد ابا احد) و (آمنوا بما نزل علی محمد) و (محمد رسول الله).

مؤلف می‏گوید:به اسنادی که قبلا در باب اسماء و القاب حضرت آوردیم در قرآن خداوند ایشان را به چهار اسم نامیده که برای همه‏ی آن‏ها شواهدی از آیات قرآن موجود است و اما اسماء و القابی که اکثر علماء از قرآن استخراج نموده‏اند، غیر از آن چه

تا کنون ذکر شد (به طور مثال) عبارتند از: شاهد و شهید، مبشر، بشیر، نذیر، داعی، سراج، منیر، رحمة للعالمین، رسول الله، خاتم النبیین، نبی امی، نور، نعمت، رؤف، رحیم، منذر، مذکر، شمس، نجم، حم، سماء و تین.


1) این اسامی شریف که برای رسول الله (ص) ذکر کردیم همان گونه‏اند که خداوند متعال در تورات، انجیل و زبور آورده است.