جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تتمه

زمان مطالعه: 3 دقیقه

ابن بابویه در امالی از محمد بن موسی بن متوکل از علی بن ابراهیم بن‏هاشم از محمد بن سنان از زیاد بن منذر از لیث بن سعد نقل کرد که گفت: نزد معاویه به کعب گفتم: ولادت پیامبر را چگونه یافتی؟ آیا آن وقایعی که در تولد او رخ داد در زمان زمان ولادت اولاد او نیز یافتید؟ کعب نظاره‏ای به معاویه کرد تا ببیند او در چه حالی است، آن گاه گویی خداوند به زبان معاویه انداخت که بگوید: بیا ای ابااسحاق (کنیه کعب) خداوند تو را رحمت نماید بگو چه می‏دانی؟ کعب گفت: من هفتاد و دو کتاب از کتبی که از آسمان نازل شده مطالعه نمودم و همه صحیفه‏های دانیال نبی (ع) را خوانده‏ام و در همه آنها جریان ولادت پیامبر (ص) و اولادش راه یافتم. همانا نام او معروف و مشهور است به درستی که هیچ پیامبری به دنیا نیامده که ملائکه هنگام ولادت او به زمین نازل شود مگر عیسی و احمد (صلوات الله علیها) و حجابهای بهشت برای هیچ یک از بنی آدم کنار نرفت مگر مریم مادر عیسی (ع) و آمنه مادر محمد(ص) و از

علائم حمل رسول خدا(ص) این بود که در شبی که هنگام وضع حمل ماردش آمنه شد منادر در آسمان‏های هفتگانه نداد داد که: ای اهالی آسمان‏های هفتگانه بشارت باد شما را که امشب، شب ولادت احمد است و در طبقات زمین و همه اکناف آن و حتی همه دریاها همین ندا داده شد، بطوریکه در آن هنگام هیچ جنبنده‏ای که در زمین می‏جنبید و هیچ پرنده‏ای که در هوا پرواز می‏کرد نبود مگر این که دانست زمان ولادت رسول الله (ص) فرارسیده و در بهشت در شب ولادت ایشان هفتاد هزار قصر از یاقوت سرخ و هفتاد هزار قصر از لؤلؤ و مروارید بنا شد و گفته شد که اینها قصرهای ولادت هستند و بهشت تزئین و زینت شد به بهشت امر شد: عجله کن و تکان بخور و خود را زینت کن همانا پیامبر اولیا و دوستان تو متولد شد و بهشت آن هنگام از این خبر خندید و تا قیامت خندان خواهد ماند.

همچنین شنیده‏ام که در آن هنگام هیچ کوهی نبود مگر این که به دیگر کوه‏ها بشارت می‏داد و می‏گفت: لا اله الا الله و همه‏ی کوه ابوقبیس خضوع و خشوع می‏نمودند به خاطر حضرت محمد(ص) و درختان چهل روز خداوند را با شاخه‏ها و میوه‏های خویش تقدیس می‏نمودند به خاطر خوشحالی از ولادت پیامبر (ص)، و بین آسمان و زمین هفتاد ستون از نورهای مختلف نصب گردید که هیچ یک شبیه دیگری نبود، آدم را به خاطر فرزندش محمد (ص) شاد باش گفتند از این رو در خوبی و نیکویی آنرا چندین برابر افزودند و تلخی مرگی را که آدم (ع) چشیده بود از او زایل شد و نیز به من رسیده است که هنگام ولادت پیامبر کوثر در بهشت به جوشش افتاد و تکان خورد و از آب خویش بر هفتصد هزار قصر از قصرهای بهشت که از در و یاقوت بود پاشید و ارزانی نمود به خاطر ولادت محمد(ص) و ابلیس مورد نکوهش و سرزنش قرار گرفت و بر بدن او قفل و زنجیر زده شد و به مدت چهل روز در قلعه‏ای زندانش و تخت او غرق شد و از بین رفت و همه بت‏ها در شب میلاد رسول الله (ص) واژگون شده و فریاد همهمه‏ای بپا خواست

از کعبه در آن شب صدایی برخاست که می‏گفت: ای آل قریش به تحقیق که پیامبری انذارگر به سوی شما آمد که عزت ابدی و رحمت و بخشش بزرگ با اوست و او آخرین نفر از پیامبران است. در برخی کتب یافتیم که فرزندان رسول الله (ص) بهترین مردم پس از از او هستند و تا زمانی که از فرزندان رسول الله (ص) کسی در دنیا در میان مردم وجود دارد و در رفت و آمد است مردم همواره از عذاب الهی در امان هستند پس معاویه گفت: ای ابااسحاق عترت و فرزندان رسول الله (ص) چه کسانی هستند؟ کعب گفت: فرزندان فاطمه (س)، معاویه ناراحت شد و در صورتش حالت عبوسی پدیدار شد و لبانش می‏گزید و با ریشش بازی می‏کرد، پس کعب گفت: فرزندان فاطمه (س)، معاویه ناراحت شد و در صورتش حالت عبوسی پدیدار شد و لبانش می‏گزید و با ریشش بازی می‏کرد، پس کعب گفت: ما اوصاف فرزندان آن دو عزیز را یافتیم و دانستیم که آن دو عزیز شهید خواهند شد و آن دو عزیز او دو جگر گوشه فاطمه (س) هستند، که بدترین و شرورترین مخلوقات آن ها را خواهند کشت. معاویه گفت: چه کسی آن‏ها را می‏کشد؟ کعب گفت: مردی از قریش، پس معاویه از جای خود برخاست و گفت: اگر می‏خواهید برخیزید پس ما نیز برخواستیم.