جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

در بیان بعضی از معجزات رسول الله و ذکر اقسام آن که در چند مقام آمده است

زمان مطالعه: 3 دقیقه

مقام اول: در بیان جمع معجزات رسول خدا(ص)

در بحار از مناقب آمده که برای رسول خدا(ص) معجزاتی بود که جز او هیچ یک از انبیاء چنین معجزاتی نداشتند، آورده‏اند که آن حضرت چهار هزار و چهار صد معجزه داشته و نیز آورده‏اند که سه هزار معجزه بوده است که چهار دسته را شامل می‏شود، معجزاتی که قبل از میلاد حضرت رخ داد، معجزات بعد از ولادت، معجزات بعد از بعثت و معجزات بعد از وفات که قوی‏ترین و ماندگارترین آن‏ها قرآن است به دلایل زیر:

اول: معجزات همه پیامبران اغلب موافق با احوال عصر و زمان خویش است، همان گونه که خداوند حضرت موسی (ع) را در زمانی مبعوث نمود که جادوگری رایج بود پس او با انداختن عصایش همه‏ی جادوها را باطل کرد و عصای او سحر ساحران را بلعید و آن عصا را بر دریا نیل زد و دریا شکافت و خشک شد و بنی‏اسرائیل از آن گذشتند و عصای خود را تبدیل به ماری بزرگ نمود پس همه ساحران از تعجب نفس‏هایشان بند آمد و همه‏ی کافران ذلیل شدند و در زمان بعثت حضرت عیسی (ع) مردم و قوم او طبیب بودند و در این امر مهارت بسیار داشتند، خداوند نیز عیسی (ع) را مبعوث کرد با معجزه‏ی شفا دادن بیماران و زنده کردن مردگان

که از این عمل همه طبیبان مات و مبهوت شدند وخردمندان سرگشته و حیران گردیدند و مردم عصر محمد(ص) بلیغ و فصیح بودند و شعر و ادبیات را خوب می‏دانستند پس خداوند (ص) را با معجزه قرآن مبعوث کرد و با خلاصه گویی و معجزاتی که در آن نهفته بود فصحاء در مواجهه با آن عاجز شدند و سخنوران در برابر آن خاضع و مطیع گشتند و شعرا در عمق آن فروماندند که در برابر قرآن عاجزتر و ناتوان‏تر بودند.

دوم: همانا معجزه در هر قومی به حسب فهم و قدرت درک و عقل و ذهن ایشان ظهور می‏یابد، مثلا بنی اسرائیل (قوم موسی و عیسی) کند فهم و کم هوش و بی‏استعداد بودند برای همین هیچ سخن فصیح و هیچ معنای تازه‏ای از آن‏ها نقل نشده و در دست مورخین نیست و در تاریخ نیامده ولی اعراب جزء باهوشترین و گیراترین و تیزهوشترین مردم بودند پس معجزه قرآن به خاطر درک خوب و سریع ایشان اختصاص به اعراب یافت، چون مختص هر قومی آن چیزی است که طبع ایشان بر آن است.

سوم: معجزه قرآن در همه اعصار باقی و پابرجاست و در همه سرزمین‏ها و اطراف و اکناف عالم پراکنده شده است و اعجاز آن همیشگی است و روشن‏ترین معجزات از دیگران بارزتر و خاصتر است و در همه سرزمین‏های شرق و غرب عالم گسترده و منتشر شده است، قرن به قرن و عصر بعد از عصر، تا آن جا که اقوام و ملل منقرض می‏شوند ولی ذره‏ای از تأثیر قرآن کاسته نمی‏شود و همواره در تزاید و فزونی است و هیچ کسی را یارای مقابله و مخالفت با آن نیست.

در الخرائج و الجرائح آمده که: همانا برای هر عضوی از اعضای رسول الله (ص) معجزه‏ای است، معجزه‏ی سر مبارک حضرت این بود که همواره ابری بر سر حضرت سایه می‏افکند و همیشه بالای سر حضرت بود، معجزه‏ی چشمان حضرت این بود که پشت سر خود را می‏دید همان گونه روبرویش را می‏بیند، معجزه‏ی گوشهای حضرت

این بود که صداها را در خواب می‏شنید همان گونه که در بیداری استماع می‏فرمود، معجزه‏ی زبانش این بود که زبان همه چیز را می‏دانست مثلا حضرت به آهویی فرمود: من که هستم؟ و او هم گفت: تو رسول خدا هستی، معجزه دستانش این که از بین انگشتانش آب روان می‏گفت و معجزه پاهایش این بود که مثلا جابر چاهی داشت که آب آن تلخ بود پس به پیامبر از این امر شکایت نمود، حضرت پاهایش را در طشتی با آب شست و امر کرد که آب داخل طشت را به داخل چاه بریزند پس همین کار را کردند و آب آن چاه شیرین و گوارا شد و معجزه‏ی دیگر این که ایشان سنت شده بدنیا آمدند و معجزه‏ی بدن حضرت اینکه سایه‏ی ایشان هیچگاه بر زمین نمی‏افتاد زیرا ایشان تماما نور بودند و برای نور سایه‏ای نیست و معجزه‏ی پشت حضرت این که مهر پیامبری بر کتف حضرت خورده و چنین نوشته بود: لا اله الا الله، محمدا رسول الله.

ابویعقوب در تفسیر الامام آورده که، به امامت عرض کردم: آیا برای رسول الله (ص) و امیرالمؤمنین (ع) معجزاتی مثل معجزات موسی (ع) ظاهر می‏شد؟ امام (ع) فرمود: علی (ع) مانند خود رسول الله (ص) است پس معجزات رسول الله (ص) نیز معجزات علی (ع) است، و معجزات علی (ع)، معجزات رسول الله (ص)، است و هیچ معجزه‏ای نیست که خداوند مثل آن یا برتر و بزرگتر از آن را به ایشان عطا فرموده است.