جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

فلسفه‏ی ختم نبوت تشریعی

زمان مطالعه: 2 دقیقه

کان الناس امة واحدة فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین(1)

پس از آنکه از بحث در آیات کریمه‏ی قرآن راجع به خاتمیت فارغ شدیم و از جنبه‏ی عقلی و علمی وارد بحث شدیم، بحث خودمان را در دو قسمت قرار دادیم. یک قسمت راجع به اینکه چرا بعد از خاتم الانبیاء پیغمبری ولو پیغمبری که صاحب شریعت نباشد، نیامد؟ قسمت دوم بحث ما اینکه چرا شرایع به یک مرحله که رسید ختم شد و شریعت دیگری غیر از این شریعت‏ نیامد و نخواهد آمد؟

به عبارت دیگر پیغمبران خدا به نص قرآن مجید دو دسته هستند:

پیغمبرانی که صاحب شریعت و قانون و کتاب هستند و از طرف خدا برای آنها شریعت و کتابی نازل شده است و آنها پنج نفر بیشتر نیستند: نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و خاتم‏الانبیاء صلی الله علیه و آله، و همینها هستند که قرآن مجید اینها را اولوا العزم من الرسل می‏خواند؛ و پیغمبرانی که یا مردم را به این شرایع و قوانین دعوت می کرده‏اند و یا کسانی بوده‏اند که قبل از نوح بوده‏اند، قبل از این که برای بشر شریعت و کتابی آمده باشد؛ که این چطور می‏شود، بعد برای شما توضیح می‏دهم.

به هر حال پس چون پیغمبران بعضی صاحب شریعت هستند و بعضی نیستند، این بحث ما در دو قسمت قرار می‏گیرد، یکی اینکه درست است که پیغمبر ما صاحب شریعت است، ولی چرا همان طور که هزارها پیغمبر بعد از نوح و هزاران بعد از ابراهیم و هزاران پس از موسی و صدها پس از عیسی آمدند و همه، مردم را به این شرایع دعوت می‏کردند، پس از خاتم الانبیاء پیغمبرانی که وظیفه‏ی آنها دعوت به این شریعت باشد و در واقع مروج این‏ شریعت باشند، آمر به معروف و ناهی از منکر این شریعت باشند، نیامدند؟ راجع به این قسمت من در هفته‏ی گذشته بحث کردم و نمی‏خواهم آن را تکرار کنم ولی چون بعد از ختم آن جلسه بعضی از رفقا یک سؤال بسیار بجایی کردند، لذا من باید به آن سؤال جواب بدهم.

آن که ما گفتیم این بود که آن پیغمبرانی که می‏آمدند کارشان دعوت و تبلیغ به این شرایع بود و در آن اعصار و ازمنه وسیله‏ای برای تبلیغ و ترویج شرایع جز اینکه پیغمبرانی از طریق وحی ملهم بشوند نبوده است. چرا؟ هنوز دوره، دوره‏ی کودکی بشر بوده است، دوره‏ی علم و کتاب و علمائی که‏ از راه علم وظیفه‏ی ادع الی سبیل ربک بالحکمة والموعظة الحسنة(2) را انجام بدهند، امر به معروف و نهی از منکر بکنند و دین را به‏ این وسیله حافظ باشند، خلفای

پیغمبران باشند نبوده است و نمی توانسته‏ است در آن اعصار باشد. این وظیفه را پیغمبران نه از طریق علم و درس‏ خواندن بلکه از طریق وحی انجام می‏داده‏اند، و عرض کردیم که حیوان به طور کلی و از آن جمله انسان هرچه که ناقصتر است راه هدایتش بیشتر به‏ الهامات بستگی دارد و هرچه کاملتر می‏شود بستگی بیشتر به فکر پیدا می‏کند.


1) بقره/ 213.

2) نحل/ 125.