جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

استخاره (1)

زمان مطالعه: 2 دقیقه

یک چیزهایی هم هست که بعد مردم آمده‏اند و برای علما ساخته‏اند مثل‏ استخاره کردن که در اصل استخاره کردنش یک عده حرف دارند تا چه رسد به‏ اینکه حتما استخاره را علما باید بکنند، و این چه مصیبتی هم هست: آدم‏ در خانه نشسته است و مشغول مطالعه یا نوشتن است، تلفن زنگ می‏زند که‏ آقا خواهش می‏کنم یک استخاره بفرمایید.

آن چیزی که من خودم خیلی عصبانی‏ می‏شوم این است که در کوچه یا خیابان دارم می‏روم و عادت هم دارم که تند راه می‏روم و یک عادت بدی هم که دارم این است که تسبیح در دست من است و با آن بازی می‏کنم، چشمشان که به تسبیح می‏افتد به یاد استخاره می‏افتند و یکدفعه آدم را میخکوب می‏کنند که آقا یک استخاره بفرمایید. اینها دیگر چیزهایی است که خود ما مردم در آورده‏ایم. البته من خودم استخاره‏ می‏کنم و مخالف با آن نیستم، ولی بهتر اینست که هر کسی خودش استخاره‏ کند. حتی بعضی می‏گویند استخاره کسی برای کس دیگر درست نیست و هر کس‏ خودش باید استخاره کند، نه اینکه علما یکی از وظایفشان استخاره کردن‏ است. ما این را باید بدانیم که به هر حال اینها به اسلام مربوط نیست.

یکی دیگر از آن چیزها مسئله‏ی ختم است. این به علما مربوط نیست به‏ عنوان یک وظیفه‏ای که عالم باید انجام بدهد. اینها کارهای غلطی است.

ما اینها را باید بدانیم و در مقابل باید بدانیم که اسلام وظایف‏ مثبتی از عالم خواسته است. وظایفی هم ما در مقابل علمای دین داریم و آنها را فراموش کرده‏ایم. ما نمی‏دانیم که یک عالم در مقابل اسلام چه وظایفی دارد. اگر بدانیم، علمای حقیقی و واقعی را از غیر آنها تمیز می‏دهیم. هم نمی‏دانیم خودمان در مقابل علماء چه وظایفی داریم. در مقابل‏، آمده‏ایم و یک حرفها و مسائل دیگری را از خودمان وضع کرده‏ایم که گاهی سر به جاهای عجیب

می‏زند.