بعضی به این تعبیر گفتهاند: انسان یک موجود متغیری است ولی مدار تغییرش یک مدار ثابت است، مثل اینکه ماه متغیر است و در دو لحظه در یک جا نیست اما مدار ماه یک مدار ثابت است و ماه از مدار خودش خارج نمیشود. اگر احیانا از مدار خودش خارج شود، نزدیکتر بشود به زمین و یا دورتر بشود از زمین، هم اوضاع زمین آشفته میشود و هم وضع خود ماه. دانشمندان میگویند: اگر ماه از این فاصله معینی که از زمین دارد مقداری نزدیکتر بشود، دریاها طغیان خواهد کرد و روی زمین را خواهد گرفت و یک جاندار صحرایی در روی زمین باقی نخواهد ماند، چون جزر و مد دریاها ناشی از ماه است. این حالت جزر و مدی و این وضعی که الآن دریاها دارند بستگی دارد به اینکه مدار ماه همین است که هست. و اگر دورتر بشود تغییرات دیگری پیدا میشود. ولی ماه در عین اینکه مدار حرکتش ثابت است خودش ثابت نیست، خودش دائما در حرکت است و هر شب شما میبینید که از یک نقطه بر ما طلوع و در نقطهی دیگر غروب میکند و نقطههای طلوع و غروب در هر شب با شب قبل متفاوت است: رب المشارق و المغارب(1) و هم چنین خود زمین نسبت به خورشید. مدار زمین یک مدار معینی است. اگر زمین از مدار خودش خارج شود و در مدار مریخ یا زحل قرار بگیرد و خلاصه اگر از مدار فعلی خارج شود و نزدیکتر یا دورتر از حد فعلی به خورشید بشود، به کلی وضع موجودات روی زمین عوض میشود. اگر مثلا در مدار عطارد قرار بگیرد تمام جانداران روی زمین کباب میشوند، و اگر در مدار زحل قرار بگیرد زمین ما شاید قابلیت برای حفظ حیات که با ارزشترین پدیدهی این عالم است نداشته باشد.
انسان یک موجود متغیر و متحولی است. انسان نباید در جا بزند، بلکه
باید متغیر و در حرکت باشد اما مدار انسان یک مدار خاص است، مدارش باید ثابت بماند. اگر بخواهد از مدار خودش خارج شود و در مدار حیوان قرار بگیرد هلاکت است و تباهی، و اگر مثلا بخواهد وارد شود در مدار ملائکه و متشبه به ملائکه بشود باز هم از مدار خود خارج شده است. افراط و تفریط ها همه خروج از مدار انسانیت است. مدار انسانیت مدار وسطیت و جامعیت است: و کذلک جعلناکم امة وسطا…(2) زهاد و عباد و کسانی که به خیال خود میخواستند جلو بیفتند، میآمدند از پیغمبر اکرم اجازه بگیرند که خودشان را اخته کنند. میگفتند: هل لی ان اختصی؟ اجازه میدهید که خودم را اخته کنم؟ میخواهم ریشهی شهوت را در وجود خودم قطع کنم تا بهتر و فارغ بالتر بتوانم به عبادت پروردگار بپردازم. فکر میکرد که اگر بتواند خودش را از قید خوردن و خوابیدن هم رها کند، بکند. ولی پیغمبر اکرم اجازه نمیداد و صریحا نهی میکرد. پیغمبر اکرم انسان را در مدار انسانیت به حرکت میآورد و هرگز نمیخواست انسان را از مدار انسانیت خارج کند. اسلام برای انسان مسیر تکوینی و مشخصی قائل است که از آن به «صراط مستقیم» تعبیر میکند.
یک رکن مطلب ما این است که انسان موجودی است که هم باید ثابت بماند و هم باید تغییر کند؛ قهرا هم باید قواعد ثابتی در زندگی داشته باشد و از آنها پیروی کند و هم باید آئین نامهها و قوانین متغیری داشته باشد. پس یک رکن بحث ما انسان است، که قبلا تحت عنوان «جبر تاریخ» دربارهی آن بحث کردیم.
1) معارج/ 40: فلا اقسم برب المشارق و المغارب.
2) بقره/ 143.