موضوع سوم یا پایهی سوم سخن ما علم و اجتهاد و علما و مجتهدین بودند. وقتی عالم به روح اسلام آشنا شد و توانست فروع را به اصول برگرداند، وقتی که هدفهای اسلام را شناخت و وسیلهها را هم شناخت، هدف را با وسیله اشتباه نکرد، هدف را بجای وسیله نگرفت، وسیله را بجای هدف نگرفت، صحیح را از سقیم شناخت، وقتی که با روح اسلام آشنا شد، همان طوری شد که امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: قد نصب نفسه لله سبحانه فی ارفع الامور من اصدار کل وارد علیه و تصییر کل فرع الی اصله، وظیفهی واقعی خود را انجام داده است. علما و مجتهدین واقعی رکن سوم خاتمیت به شمار میروند و در شریعت ختمیه سمت مهندسی ادارهی این کارخانهی عظیم را دارند، نه سمت سازندهی آن را. آنهایی که مهندسهای این کارخانه هستند و میتوانند بفهمند که این کارخانه را چه جور باید راه انداخت، کسانی هستند که ما در اصطلاح به آنها «مجتهد» یا «فقیه» میگوییم. مجتهد یا فقیه، کسی است که بصیر در دین است. این هم رکن سوم مسئلهی خاتمیت.