جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

افزایش تدریجی نفوذ قرآن در علوم و فلسفه

زمان مطالعه: 2 دقیقه

قرنی نیست و قرنی نبوده است که در آن قرن دهها بلکه صدها تفسیر دربارهی این کتاب کریم نوشته نشود. تازه این غیر از موضوعات خصوصی‏ای‏ است که

از این کتاب در کتابهای غیر تفسیری همیشه مورد تتبع و مطالعه و تحقیق بوده است. به هر جهت، شما اگر فقه را مطالعه کنید، در سراسر فقه قسمتی از آیات قرآنی را می‏بینید؛ اگر اخلاق را مطالعه بفرمایید، این همه کتابهای اخلاقی که نوشته شده است، در خلال این کتابها آیات قرآنی‏ را می‏بینید که مورد استناد و استشهاد واقع شده است؛ اگر حکمت الهی را ملاحظه کنید می‏بینید که از صدر اسلام هرچه که گذشته است، دوره به دوره‏ قرآن نفوذ بیشتری در حکمت الهی داشته است، یعنی بیشتر برای خود جا باز کرده است، که این هم خودش تاریخچه‏ای دارد. کلام بجای خودش، عرفان‏ بجای خودش، حتی شعر و ادب نیز قرن به قرن بیشتر تحت تأثیر و نفوذ اسلام قرار گرفته است.

قسمتی از مضامین شعر و ادب عربی و فارسی را قرآن تشکیل داده. یکی از اساتید فعلی ادب فارسی ایران در یک کتابی که نوشته است می‏گوید: وقتی‏ که شما تاریخ ادب فارسی را مطالعه می‏کنید می‏بینید در ابتدا از تعالیم و دستورها و اخلاقیات قرآن چیزی پیدا نمی‏کنید و هرچه که زمان بیشتری گذشته‏ است نفوذ قرآن بر ادب فارسی (تا چه رسد به ادب عربی) بیشتر شده است‏. مثلا شما رودکی را که در اوائل قرن چهارم است در نظر بگیرید، و سعدی‏ که در قرن هفتم بوده است (تا چه رسد به کسانی که در قرون بعد بوده‏اند مثل جامی و هاتف اصفهانی)، می‏بینید نفوذ قرآن بر سعدی بیش‏ از رودکی است و به طور کلی هرچه زمان می‏گذرد بر نفوذ قرآن بر شعر و ادب فارسی افزوده می‏شود.

غرضم بیان این مطلب است که در تمام این ادوار، این کتاب مورد تعمق‏ و مطالعه بوده است. آن وقت شما حساب می‏کنید در تمام این قسمتها و رشته‏های مختلف می‏بینید هر چه بر معلومات اهل هر فنی افزوده شده است‏ معانی قرآن بهتر تشریح شده و بهتر کشف گردیده است.