اما موضوعات تاریخی. قرآن کتاب تاریخ نیست ولی موضوعاتی را ذکر کرده است به مناسبت اینکه عبرتی و درسی را میخواسته است بیان کند، مثل داستان قوم عاد، داستان قوم ثمود، داستان قوم سبا، داستان ذوالقرنین. برای گذشتگان ما این داستانها غیراز قرآن مدرک دیگری نداشته است. آیا این عجیب نیست که آدم میبیند در قرن بیستم که آمدهاند و تحقیقاتی مثلا راجع به قوم سبا و تمدنی که در یمن وجود داشته است کردهاند میبینند آن چه که کشف میشود مطابق در میآید با آن چه که قرآن بیان کرده است؟ همین طور
دربارهی قوم عاد و قوم ثمود که به واسطهی یک سلسله تحقیقات تاریخی مبتنی بر حفریات خیلی عمیقی که اخیرا اروپاییها کردهاند مسائلی به دست آمده است. یکی از محققین ایرانی ـ که حقیقتا هم محقق است و اروپاییها نیز از این جهت برای او ارزش زیادی قائل هستند و در این جور مسائل اطلاعات دست اخیر همیشه در دست او هست ـ چند سال پیش یک سلسله کنفرانسها داده بود. در آنجا میگوید: آخرین تحقیقاتی که در این زمینهها شده است همینهاست که در قرآن آمده است.