جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ترجمه که مشعر بر خبر غصب خلافت است‏

زمان مطالعه: 2 دقیقه

معنى چنین باشد که رسول خداى فرمود: یا على وصیّت مرا اصغا فرمودى، و به امتثال فرمان ضمانت کردى، عرض کرد که: پیمان نهادم و بر خداست که مرا در تقدیم فرمان موفق بدارد. پیغمبر فرمود: اینک جبرئیل و میکائیل و دیگر فرشتگان حاضرند و ایشان را بر پیمان تو گواه مى‏گیرم. على عرض کرد: نیکو باشد من نیز شاهدى باشم. رسول خدا فرمود: بى‏گمان تو وفا به عهد خدا خواهى کرد و دشمن خدا و رسول را دشمن خواهى داشت، و دوستان خدا و رسول را پشتیبان خواهى بود، و چون غصب خلافت از تو کنند، و تو را از حق خویش مهجور دارند، تو در این زحمت و ذلّت صابر خواهى بود. على عرض کرد: چنین باشد.

همانا على مى‏فرماید: سوگند با خداى که کلمات جبرئیل را اصغا(1) نمودم که مى‏گفت: اى محمّد دانسته باش که حرمت على را پست کنند، و حال آنکه حرمت او حرمت خدا و رسول است تا آنگاه که محاسن او را از خون او خضاب سازند.

و نیز على فرماید: چون کلمات جبرئیل را شنیدم به روى درافتادم. و گفتم: این جمله را بر ذمّت نهادم و اگر چه ستر حرمت چاک شود، و احکام شریعت معطل ماند و خانه کعبه ویران گردد، و خون تازه از محاسن من فرو ریزد، و با این همه صبور باشم تا گاهى که در محشر تو را دیدار کنم.

ثمّ دعى رسول الله فاطمة و الحسن و الحسین و أعملهم مثل ما أعلم أمیر المؤمنین فقالوا مثل قوله فختمت الوصیة بخواتیم من ذهب لم تمسّه النّار و دفعت الى أمیر المؤمنین. یعنى: از پس این کلمات: رسول خداى فاطمه، و حسن و حسین علیه السّلام را طلب داشت و آنچه از اسرار و اندرز که با على القا داشته بود با ایشان انهى فرمود و ایشان در پاسخ اقتفا(2) به على علیه السّلام کردند، و به کردار او جواب بازدادند، پس سخن بدان ختم آمد و مکتوب وصایا را خاتم زر برنهادند، و با على سپردند.

همانا آن کتاب آکنده از اسرار زمینى و آسمانى و حل و عقد تمامت آفرینش، و جمیع فرائض و سنن بود.


1) اصغاء: شنیدن‏.

2) اقتفاء: یعنى پیروى کردن.