رسول خداى را سه (3) سپر بود:
اول: زلوق، اى یزلق عنه السّلاح(1)
دویم: عنق.
سیم: وفر.
گویند: در سپرى که بدان حضرت هدیه کرده بودند، تمثال عقابى یا صورت کبشى بود و پیغمبر آن صورت را مکروه داشت و دست مبارک بر آن نهاده، در زمان محو گشت، و به روایتى یک روز بامداد در آن نگریست، آن تمثال را دست غیب محو کرده بود، و مکشوف نیفتاد که آن سپر بیرون این سه سپر است، یا از این جمله است.
و پیغمبر را چهار (4) نیزه بود: یکى را مثوى یا مثنى گفتند و سه دیگر را از یهود بنى قینقاع مأخوذ داشت.
و چند حربه دیگر داشت: که یکى را نبعه، دویم را بیضا، و سیم را عنزه(2) و به روایتى یمن نام بود. و در ایام عید از پیش روى پیغمبر همىبردند و ستره نماز مىساخت. این حربه را نجاشى به حضرت فرستاد و زبیر بن العوّام را بخشید.
و حربه دیگر داشت که آن را «هر» مىنامیدند و قضیبى از چوب شوحط(3) داشت که «ممشوق» مىنامیدند و چوگانى به قدر ذراع یا بیشتر داشت که شتر را بدان مىراند و از پیش روى خود بر شتر مىآویخت و با آن در سفر مکّه استسلام(4) حجر کرد.
و آن حضرت را هفت (7) کمان بود:
اول: روحا
دویم: بیضا و این هر دو از چوب شوحط بود.
سیم: صفرا و آن از درخت نبع بود از بنى قینقاع گرفت.
چهارم: کتوم و آن در جنگ احد شکسته شد.
پنجم: زوزاو.
ششم: سیلا.
هفتم: شداد.
و دیگر جعبهاى داشت که «منصله» نام داشت و دیگر جعبهاى کنانه که «کافور» نام داشت از چوب. و دیگر جعبهاى از جلد که «جمع» نام داشت که تیر آن را «متّصله» یا «موصله» مىگفتند تفأّلا لوصوله على العدوّ، و کمرى از ادیم داشت که سه حلقه نقره در آن بود.
و آن حضرت را رایتى سیاه بود که آن را «عقاب» مىنامیدند. و دیگر رایتى سفید داشت. و دیگر لوائى داشت که آن را «معلوم» مىنامیدند و بسیار وقت از ستر زبرین(5) زوجات مطهّرات عقد الویه مىفرمود. و اسم علم آن حضرت «عقاب» بود از پرده در خانه عایشه که از صوف سیاه بود. و دیگر علمهاى سیاه و سفید داشت و نیز علمى زرد داشت و علمى سفید داشت که بر آن «لا اله الا الله» مکتوب بود و گاهى از دستار زوجات مطهرات لوا مىبست.
1) یعنى: سلاح دشمن را از او دور مىداشت.
2) عنزه: حربهاى که از عصا بلندتر و از نیزه کوتاهتر است.
3) شوحط: نوعى از درختهاى کوهى است.
4) استسلام: لمس کردن به وسیله بوسیدن یا دست کشیدن.
5) یعنى از لباسهائى که در روى لباسها پوشیده مىشود مانند چادر.