قال رسول الله: أ تدرون ما غمّى؟ و فى اى شىء تفکّرى؟ و فى اىّ شىء اشتیاقى؟ رسول خدا فرمود: آیا مىدانید غم من از چیست؟ و چه مىاندیشم؟ و به چه مشتاقم؟ صحابه عرض کردند: یا رسول الله ندانیم، ما را از این خبر ده.
قال: اخبرکم ان شاء الله، ثمّ تنفّس الصّعداء و قال: هاه شوقا الى اخوانى من بعدى. فقال ابو ذرّ: یا رسول الله او لسنا اخوانک؟ قال: لا انتم اصحابى، و اخوانى یجیئون من بعدى، شانهم شان الانبیاء. قوم یفرّون من الآباء و الامّهات و من الاخوة و الاخوات، و من القرابات کلّهم ابتغاء مرضات الله، یترکون المال لله و یذلّون انفسهم بالتّواضع لله، لا یرغبون فى الشّهوات و فضول الدّنیا، یجتمعون فى بیت من بیوت الله کانّهم غرباء، تریهم محزونین لخوف النّار و حبّ الجنّة، فمن یعلم قدرهم عند الله؟ لیس بینهم قرابة و لا مال یعطون بها، بعضهم لبعض اشفق من الابن على الوالد و الوالد على الولد، و من الاخ على الاخ.
هاه شوقا الیهم!! و یفرغون انفسهم من کدّ الدّنیا و نعیمها، بنجاة انفسهم من عذاب الابد و دخول الجنّة لمرضات الله. اعلم یا ابا ذرّ انّ للواحد منهم اجر سبعین بدریّا. یا ابا ذرّ. ان الواحد منهم اکرم على الله من کلّ شىء خلق الله على وجه الارض. یا ابا ذر. قلوبهم الى الله و عملهم لله. لو مرض احدهم له فضل عبادة الف سنة و صیام نهارها و قیام لیلها.
و ان شئت. حتّى ازیدک یا ابا ذرّ؟ فقلت: نعم. یا رسول الله. زدنا
قال: لو أنّ احدا منهم اذا مات فکأنّما مات ما فى السّماء الدّنیا من فضله على الله و ان شئت ازیدک؟ قلت: نعم یا رسول الله زدنى. قال: یا ابا ذرّ لو انّ احدهم یؤذیه قملة فى ثیابه، فله عند الله اجر اربعین حجّة، و اربعین عمرة، و اربعین غزوة و عتق اربعین نسمة من ولد اسماعیل، و یدخل واحد منهم اثنى عشر الفا فى شفاعته.
فقلت: سبحان الله! فقال النّبى: أ تعجبون من قولى؟ و ان شئتم حتّى ازیدکم؟ قال ابو ذرّ: نعم زدنا فقال النّبىّ: یا ابا ذر لو أن احدا منهم اشتهى شهوة من شهوات الدّنیا فیصبر و لا یطلبها، کان له من الاجر بذکر اهله.
ثمّ یغتمّ و یتنفّس، کتب الله له بکلّ نفس الفى الف حسنة و محى عنه الفى الف سیّئة و رفع له الفى الف درجة و ان شئت حتّى ازیدک یا ابا ذر؟ قلت: حبیبى یا رسول الله زدنى قال: لواحد منهم یصبر مع اصحابه، لا یقطعهم و یصبر فى مثل جوعهم و فى شدّة غمّهم، کان له من الاجر کاجر سبعین ممّن غزا تبوک. و ان شئت حتى ازیدک؟
قلت: نعم زدنا قال: لو انّ احدا منهم یضع جبینه على الارض، ثمّ یقول: آه فتبکى ملائکة السّماء السّبع لرحمتهم علیه، فقال الله: یا ملائکتى ما لکم تبکون؟ فتقول: یا الهنا لا نبکى؟ و ولیّک على الارض یقول فى وجعه (آه) فیقول الله: یا ملائکتى اشهدوا أنتم انّى راض عن عبدى بالّذى یصبر فى شدّة و لا یطلب الرّاحة. فیقول. ملائکتى: یا الهنا و سیّدنا لا تضرّ الشدّة بعبدک و ولیّک، بعد ان یقول: هذا القول فیقول: یا ملائکتى انّ ولیّى عندی کمثل نبىّ من انبیائى، و لو دعانى ولیّى و شفع خلقى شفّعته فى اکثر من سبعین الفا، و لعبدى و ولیّى فى جنّتى ما یتمنّى. یا ملائکتى و عزّتى و جلالى لانا ارحم بولیىّ، و انا خیر له من المال للتّاجر، و الکسب للکاسب و فى الآخرة لا یعذّب ولیّى و لا خوف علیهم.
ثمّ قال رسول الله: طوبى لهم یا ابا ذرّ، لو احد منهم یصلّى رکعتین فى اصحابه افضل عند الله من رجل یعبد الله فى جبل لبنان حتّى عمر نوح. و ان شئت حتى ازیدک یا ابا ذر؟ لو ان احدا منهم یسبّح تسبیحة،
خیر له من ان یصیر معه جبال الدّنیا ذهبا، و نظرة الى واحد منهم احبّ من نظرة الى بیت الله الحرام، و لو احد منهم یموت فى شدّة بین اصحابه، له اجر مقتول بین الرّکن و المقام، و له اجر من یموت فى حرم الله و یدخله الجنّة. و ان شئت ازیدک یا ابا ذر؟ قلت: نعم. قال: تجلس الیهم قوم مقصّرون مثقلون من الذّنوب، فلا یقومون من عندهم حتّى ینظر الله الیهم، فیرحمهم و یغفر لهم ذنوبهم لکرامتهم على الله. قال النّبىّ: المقصّر فیهم افضل عند الله من الف مجتهد من غیرهم.
یا ابا ذر. ضحکهم عبادة. و فرحهم تسبیح، و نومهم صدقة، و انفاسهم جهاد، و ینظر الله الیهم فى کل یوم ثلث مرّات. یا ابا ذر. انّى الیهم لمشتاق. ثمّ غمض عینیه فبکى شوقا، قال: اللهمّ احفظهم و انصرهم عمّن خالف علیهم. و لا تخذلهم، و أقرّ عینى بهم یوم القیمة.
الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون.
رسول خدا فرمود:
خبر مىدهم شما را به آن جماعت که بدیشان مشتاقم، پس آه برآورد و فرمود: «وا شوقاه» از برادران من!! ابو ذر عرض کرد: یا رسول الله ما از برادران تو نیستیم؟ فرمود: شما اصحاب من باشید، و برادران من از پس من مىآیند و ایشان را مکانت پیغمبران باشد. براى خشنودى خداوند ترک پدر و مادر و برادر گویند، و چشم از حطام دنیوى پوشند، و فروتن باشند و شهوات نفسانى را دفع دهند، و مانند غریبان از بیم دوزخ و حب بهشت در زاویه مسجدى جاى کنند، با اینکه با هم خویشاوندى ندارند و ایشان را مالى نیست که طمع به یکدیگر بندند، با هم مهربانترند از فرزند با پدر و مادر با فرزند و برادر با برادر.
آنگاه فرمود: «وا شوقاه» این جماعتند که خشنودى خدا و ادراک جنّت را بر نعمت دنیا و نقمت دوزخ اختیار کردند، بدان اى ابو ذر هر یک از ایشان را پاداش هفتاد تن از غازیان(1) بدر است، و مکانت هر
یک از ایشان افزون است از آنچه خداوند بر فراز زمین آفریده، دلهاى ایشان به سوى خدا و کردارشان از بهر خداست، رنجورى هر یک از ایشان افضل است از آنکه هزار سال کس روزه بدارد و به شبها نماز کند.
این وقت فرمود: اگر خواهى از این به زیادت گویم؟ ابو ذر عرض کرد: فرمان کن. فرمود: اگر یکى از ایشان وداع جهان گوید، چنان است که هر چه در جوف آسمان دنیا است بمرده است. آنگاه فرمود: اگر خواهى افزون گویم؟ ابو ذر عرض کرد: فرمان کن. فرمود: اگر یکى از ایشان را قمله(2) در جامه زحمت کند، پاداش چهل کرّت زیارت حج، و چهل کرّت عمره یابد، و چنان است که چهل کرّت حاضر جهاد شده باشد، و چهل تن از آل اسماعیل اسیر آزاد کرده باشد، و هر یک از این جماعت دوازده هزار (12000) کس را شفاعت کنند.
ابو ذر از در شگفتى گفت: سبحان الله. پیغمبر فرمود: عجب مىآید شما را؟ اگر خواهید به زیادت گویم؟ ابو ذر عرض کرد: چنین است.
فرمود: اگر یکى از ایشان چیزى از مشتهیات نفس را بخواهد و ترک گوید، و از طلب اهل و عشیرتش اندوهگین گردد و آه کشد، خداوند براى او دو هزار هزار حسنه مقرّر دارد، و دو هزار هزار سیّئه از اعمالش محو فرماید، و دو هزار هزار درجه بر مقدارش بیفزاید. هان اى ابو ذر اگر خواهى افزون گویم؟ عرض کرد: بفرما. فرمود: از براى هر یک از ایشان که با برادران دینى در قلّت قوت و شدّت جوع و کثرت اندوه مصابرت نمودند. به اندازه هفتاد تن از مجاهدین تبوک پاداش یابند. نیز فرمود: ازین زیاده گویم؟
اگر یکى از ایشان روى بر خاک نهد و آه برکشد، فریشتگان هفت آسمان بگریند، خطاب رسد که این گریه چیست؟ عرض کنند:
پروردگارا دوست تو آه دردناک برآورد، چگونه نگرییم؟ خطاب رسد که: اى فریشتگان گواه باشید که من از این بنده راضى شدم که بر
شدّت صبر کرد و راحت نجست. عرض کنند: اى پروردگار با این فرمان هیچ شدّتى بنده تو را زیان نکند. پس خداوند مىفرماید: اى فریشتگان همانا دوست من مانند یکى از پیغمبران من است، اگر مرا بخواند و هفتاد هزار کس از مردم را شفاعت کند از وى بپذیرم، و آنچه بخواهد از بهشت بدهم، سوگند به عزت و جلال خود یاد مىکنم که من براى دوست خود نیکوترم از مال و آنچه بدست کند، و دوست مرا در آخرت بیمى و عذابى نیست.
آنگاه رسول خدا فرمود: خوشا حال ایشان اى ابو ذر!! اگر یک تن از ایشان دو رکعت نماز به جماعت بگزارد، افضل است از آنکه به مقدار عمر نوح در کوه لبنان عبادت خداى کند و اگر خواهى افزون گویم؟
اى ابو ذر اگر یک تن از ایشان خداى را تسبیح گوید نیکوتر است از بهر او از آنکه تمامت جبال دنیا زر خالص گردد و نگریستن به یکى از ایشان افضل است از آنکه کس به خانه مکه نگرد، و اگر یکى از ایشان در زحمت و شدّت وداع جهان گوید، اجر شهید میان رکن و مقام، و مردن در بیت الله الحرام یابد، و داخل بهشت شود. و اگر خواهى افزون گویم؟ اى ابو ذر چون مردم گناهکار با ایشان حاضر مجلس شوند، برنمىخیزند جز اینکه خداوند گناهان آن جماعت را معفو دارد، مقصر ایشان از هزار مجتهد(3) بهتر است.
اى ابو ذر خنده ایشان عبادت و سرورشان تسبیح و خوابشان صدقه و انفاسشان جهاد است. روزى سه کرّت خداوند نظر رحمت بدیشان کند و من مشتاق ایشانم، پس چشم بخوابانید و از شوق ایشان بگریست. آنگاه فرمود: الها محفوظ بدار ایشان را و بر دشمن نصرت بده و چشم مرا روز قیامت بدیشان روشن بدار، آنگاه فرمود:
آگاه باشید که از براى دوستان خداوند خوفى و اندوهى نیست.
1) غازیان: جنگجویان.
2) قمله: شپش.
3) مجتهد در اینجا معنى لغوى مراد است. مجتهد در لغت کسى را گویند که در عمل کوشا و ساعى باشد (ب).