جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ذکر بعضى از کلمات رسول خدا در خطب‏

زمان مطالعه: 10 دقیقه

قال علیّ علیه السّلام: خطب بنا رسول الله، فقال: أیّها النّاس إنّکم فی دار هدنة و أنتم على ظهر سفر و السّیر بکم سریع فقد رأیتم اللّیل و النّهار و الشّمس و القمر یبلیان کلّ جدید و یقرّبان کلّ بعید و یأتیان بکلّ وعد و وعید فأعدّوا الجهاز لبعد المجاز.

فقام مقداد بن الأسود فقال: یا رسول الله فما تأمرنا نعمل؟

فقال: إنّها دار بلاء و ابتلاء و انقطاع و فناء فإذا التبست علیکم الامور کقطع اللّیل المظلم فعلیکم بالقرآن فإنّه شافع مشفّع و ما حل مصدّق، من جعله أمامه قاده إلى الجنّة، و من جعله خلفه ساقه إلى النّار، و من جعله الدّلیل یدلّه على السّبیل و هو کتاب فیه تفصیل و بیان و تحصیل، هو الفصل لیس بالهزل و له ظهر و بطن، فظاهره حکم الله و باطنه علم الله تعالى فظاهره أنیق و باطنه عمیق له تخوم و على تخومه تخوم، لا تحصى عجائبه و لا تبلى غرائبه، مصابیح الهدى و منار الحکمة، و دلیل على المعرفة لمن عرف الصّفة. فلیجل جال بصره و لیبلغ الصّفة نظره ینج من عطب و یتخلّص من نشب فإنّ التّفکّر حیوة قلب البصر کما یمشی المستنیر فی الظّلمات بالنّور فعلیکم بحسن التّخلّص و قلّة التّربّص.

خلاصه معنى این کلمات آن است که: على علیه السّلام مى‏فرماید که: رسول خداى ما را خطبه کرد و فرمود: اى مردم همانا شما در دار انقطاع درید و شتاب زده در کار سفرید، نگریسته‏اید که روز و شب و ماه و خورشید فرسایش(1) هر جدید، و درآرنده هر بعید و رساننده هر بیم و امیدند، پس بعد مسافت را بسیج سفر کنید.

این هنگام مقداد بن الاسود بر پاى خواست و عرض کرد: یا رسول الله ما را به فرمان مى‏کنى؟ تا امتثال کنیم.

فرمود: دنیا دار بلا و ابتلا و انقطاع و فناست، چون بر شما احکام شریعت مانند شب تیره پوشیده ماند، حلّ مشکلات و رفع معضلات را به قرآن بجوئید، چه قرآن شفاعت‏کننده و شفاعت پذیرفته و صادق و مصدق است، هر که قرآن را از پیش روى بدارد به جنّتش رساند و آن کس که از پس پشت بیندازد به دوزخش کشاند، و هر که را قرآن دلیل راه باشد به راه راست دلالت کند، قرآن کتابى است که حق از باطل و جد از هزل(2) پدید کند، ظاهرش همه حکم خدا و باطنش علم خداوند است، پس ظاهرش شگفت و شگرف، و باطنش عمیق و ژرف است، آن را حقایق و اصولى است و هر حقیقت را نیز حقایقى است، عجایب آن شمرده نشود و غرائب آن فرسوده نگردد، و چراغ هدایت و ضیاء حکمت و دلیل معرفت است براى آن کس که شناساى صفت گردد، پس مرد باید دیده را روشن کند و به صفات خداوند بینا گردد تا از هلاکت خلاصى جوید، همانا تفکر در صفات خداوند قلب بینا را

زندگى بخشد، پس بر شما باد به حسن نیّت، و صفاى طویت و عدم میل در توقف و تمکث(3) در این جهان.

در اصول کافى از حضرت أبى جعفر علیه السّلام این حدیث آورده‏اند:

قال: رسول الله صلّى الله علیه و آله، قال تبارک و تعالى: لا یتّکل العاملون بی على أعمالهم الّتی یعملونها لثوابی، فإنّهم لو اجتهدوا و أتعبوا أنفسهم أعمارهم فی عبادتی، کانوا مقصّرین، غیر بالغین فی عبادتهم کنه عبادتی فیما یطلبون عندی من کرامتی، و النّعیم فی جنّاتی، و رفیع الدّرجات العلى فی جواری و لکن برحمتی فلیثقوا، و فضلی فلیرجوا، و الی حسن الظّنّ بی فلیطمئنّوا فإنّ رحمتی عند ذلک تدرکهم و منّی یبلغهم رضوانی و مغفرتی تلبسهم عفوی، فإنّی أنا الله، الرّحمن، الرّحیم و بذلک تسمّیت.

رسول خداى انهى مى‏فرماید که: خداوند مى‏فرماید که عابدان را روا نباشد که بر عبادت خود اتکال کنند، و پاداش را جزاى جزیل واجب شمارند، چه اگر در همه عمر عبادت مرا به کمال جهد طلب کنند، و نفس خود را به تعب افکنند هنوز از وصول به حق عبادت من از آنچه مى‏جویند در جنان و جوار من تقصیرکارند، لکن باید به رحمت و فضل من واثق باشند و به حسن ظن با من اتکال کنند، همانا این وقت به اصابت رحمت من جنّت و رضوان دریابند، و جلباب(4) عفو من درپوشند بى‏شک منم خداوند رحمن و رحیم و از این روى این نام یافته‏ام.

هم ابى جعفر علیه السّلام فرماید که: در مکتوب على علیه السّلام یافتم که رسول خداى در منبر این کلمات قرائت فرمود:

و الّذی لا إله إلّا هو، ما أعطى مؤمن قطّ خیر الدّنیا و الآخرة إلّا بحسن ظنّه بالله، و رجائه و حسن خلقه و الکفّ عن اغتیاب المؤمن، و الّذی لا إله إلّا هو، لا یعذّب الله مؤمنا بعد التّوبة و الاستغفار، إلّا بسوء ظنّه بالله، و تقصیر رجائه، و سوء خلقه، و اغتیابه للمؤمنین، و الّذی لا إله إلّا هو، لا یحسن ظنّ عبد مؤمن بالله، إلّا کان الله عند ظنّ عبده المؤمن، لأنّ الله کریم بیده الخیرات، یستحیی أن یکون عبده المؤمن قد أحسن به الظّنّ ثمّ یخلف ظنّه و رجائه، فأحسنوا بالله الظّنّ و ارغبوا إلیه.

فرمود: سوگند به خدائى که جز او خداوندى نیست که جز به سجاحت(5) خلق و اجتناب از غیبت، و حسن ظنّ و امیدوارى به خداوندى هرگز بنده را خیر دنیا و آخرت عطا نشود، سوگند با خداوندى که جز او خدائى نیست که از پس توبت و استغفار هیچ عبدى را خداوند معذّب ندارد، مگر آنکه از رحمت خداى مأیوس باشد، و از سوء خلق و غیبت برادر مؤمن کفّ نفس نکند، سوگند با خداوندى که جز او خدائى نیست که نیکو نمى‏شود گمان بنده مؤمن، جز اینکه خداوند از نزد گمان اوست، چه خداوند کریم است و نیکوئیها در تحت قدرت اوست، شرم مى‏دارد که خلاف کند حسن ظنّ و حسن رجاى عبد مؤمن را پس نیکو کنید گمان خویش را به خداوند و به سوى او گرائید.

و نیز ابو جعفر علیه السّلام این کلمات را از خطب رسول خداى در حجّة الوداع روایت مى‏فرماید:

فقال: أیّها النّاس و الله ما من شی‏ء یقرّبکم من الجنّة، و یباعدکم من النّار إلّا و قد أمرتکم به. و ما من شی‏ء یقرّبکم من النّار، و یباعدکم من الجنّة إلّا و قد نهیتکم عنه.

ألا و إنّ الرّوح الأمین نفث فی روعی أنّه لن تموت نفس، حتّى تستکمل رزقها، فاتّقوا الله و أجملوا فی الطّلب، و لا یحمل أحدکم استبطاء شی‏ء من الرّزق أن یطلبه بغیر حلّة، فإنّه لا یدرک ما عند الله إلّا بطاعته.

فرمود: اى مردم سوگند با خداى که نیست چیزى که شما را به بهشت درآورد و از دوزخ بازدارد، جز اینکه شما را مأمور داشتم، و نماند چیزى که شما را از جنّت دور دارد و به دوزخ درآورد جز اینکه شما را نهى فرمودم. آگاه باشید که جبرئیل در دل من انهى کرد که هیچ کس نمیرد تا روزى خود به پاى برد و روزى خود به دست کند، نیکو کنید طلب را و از حرص و ابرام(6) بپرهیزید، و نباید دیر رسیدن روزى یکى از شما را بگمارد که از طریق حرام طلب رزق کند، همانا ادراک نمى‏کند کس چیزى را در نزد خدا مگر به طاعت خدا.

و این کلمات را رسول خدا در یکى از عیدین قرائت فرمود: الدّنیا دار بلاء و منزلة بلغة و عناء، قد نزعت عنها نفوس السّعداء، و انتزعت بالکره من ایدى الاشقیاء، فاسعد النّاس بها ارغبهم عنها، و أشقاهم بها ارغبهم فیها، فهى الفاتنة لمن استقبلها،

و المغویة لمن اطاعها، و الخاترة لمن انقاد الیها، و الفائز من اعرض عنها، و الهالک من هوى فیها، طوبى لعبد اتّقى فیها ربّه، و قدّم توبته و غلب شهوته من قبل ان تلقیه الدّنیا الى الآخرة، فیصبح فى بطن موحشة، غبراء مدلهمّة، ظلماء، لا یستطیع ان یزید فى حسنة و لا ینقص من سیّئة، ثمّ ینشر فیحشر إمّا الى جنّة یدوم نعیمها او الى نار لا ینفد عذابها.

دنیا خانه بلا و جاى عمل و عناست(7)، نفوس نیکان شادمانه دنیا را بازگذارند، و از اشقیا به کراهت بازگیرند، نیکترین مردم کسى است که رغبت خویش به دنیا بگرداند، و شقى‏ترین مردم کسى است که به دنیا راغب‏تر باشد. این دنیا گمراه سازد آن را که روى بدو کند و به غوایت اندازد آن را که فرمان او برد، و بفریبد آن را که مطیع او شود. پیروز کسى است که روى از او برتافت و هالک کسى است که به سوى او شتافت، نیکو بنده‏اى که از دنیا به یک سوى شد و مقدم داشت توبه را، و پیروزى جست شهوت را از آن پیش که دنیا به سوى آخرتش دراندازد. پس صبح مى‏کند در گور دهشت‏آمیز و خاک ظلمت‏انگیز، نه نیروى آن دارد که بر حسنات بیفزاید، و نه از سیّئات بکاهد، پس انگیخته مى‏شود به سوى بهشتى که نعیمش مؤبّد است، یا به دوزخى که عذابش مخلّد.

ابو دردا گوید: این خطبه را پیغمبر در روز جمعه انشاء فرمود:

فقال یا ایّها النّاس توبوا الى الله، قبل ان تموتوا، و بادروا بالاعمال الصّالحة قبل ان تشغلوا، و اصلحوا الّذى بینکم و بین ربّکم تسعدوا، و اکثروا من الصّدقة ترزقوا، و امروا بالمعروف تحصنوا، و انهوا عن المنکر تنصروا، یا ایّها الناس انّ اکیسکم اکثرکم ذکرا للموت و انّ احزنکم احسنکم استعداد له الا و انّ من علامات العقل التّجافی من دار الغرور، و الانابة الى دار الخلود، و التّزوّد لسکنى القبور، و التأهّب لیوم النّشور.

فرمود: اى مردمان به توبت و انابت گرائید از آن پیش که به درود جهان گوئید، و پیشى گیرید به کارهاى نیکو از آن پیش که مشغول شوید، و اصلاح کنید آنچه در میان شما و پروردگار شماست از اطاعت تا مسعود شوید، انفاق صدقه و بذل نفقه فراوان کنید تا مرزوق گردید، از امر به معروف خود را معاف ندارید تا محفوظ باشید، و از نهى از منکر دست بازمگیرید تا منصور آئید. اى مردم همانا داناتر کس‏

از شما آن است که بیشتر یاد مرگ کند، و نیکوتر کس از شما آن است که تهیّه مرگ را محزون‏تر باشد. آگاه باشید که نشان عقل فرار از دنیا و اقبال به دار بقاست، توشه براى سکون قبر برگیرید و اعداد روز حشر کنید.

ابن عباس گوید که، از رسول خداى این خطبه شنیدم که فرمود:

یا أیّها النّاس إنّ لکم معالم فانتهوا إلى معالمکم، و إنّ لکم نهایة فانتهوا إلى نهایتکم. إنّ المؤمن بین مخافتین، یوم قد مضى لا یدری ما الله قاض فیه، و یوم قد بقی لا یدری ما الله صانع به، فلیأخذ العبد لنفسه من نفسه، و من دنیاه لآخرته و من شبابه لهرمه، و من صحّته لسقمه، و من حیاته لوفاته، فو الّذی نفسی بیده ما بعد الموت من مستعتب، و لا بعد الدّنیا من دار إلّا الجنّة و النّار.

اى مردم همانا از براى شما علامات دین منصوب است، پس به ائمه هدى گرائید که علامات دین‏اند، و نهایت امر شما بازگشت به خداست، پس به نهایت بازگردید. همانا مؤمن در میان دو مخافت است یکى روز نخست که نداند خداوندش چه سر نبشت کرده، و دیگر روز بازپسین که نداند خداوند چه پیش آرد، لاجرم عبد باید وقایه نفس خویشتن را از محاسن نفس خویش کند، در دنیا تهیّه آخرت فرماید، و در جوانى تدارک پیرى کند، و در صحّت تهیّه بیمارى نماید، و در حیات به تدبیر وفات پردازد، سوگند به آن کس که جان من به دست اوست که از پس مردن رجوع به دنیا نباشد، و از پس دنیا خانه نخواهد بود، مگر بهشت یا دوزخ.

قال: لا یکمل عبد الإیمان بالله حتّى یکون فیه خمس خصال: التّوکّل على الله، و التّفویض إلى الله، و التّسلیم لأمر الله، و الرّضا بقضاء الله، و الصّبر على بلاء الله. إنّه من أحبّ فی الله، و أبغض فی الله، و أعطى لله، و منع لله فقد استکمل الإیمان.

فرمود: هیچ بنده تکمیل ایمان نکند تا داراى پنج خصلت نشود: توکل بر خدا، و تفویض امر با خدا، و تسلیم براى حکم خدا، و رضا به قضاى خدا، و صبر بر بلاى خدا. همانا کسى که حبّ او و بغض او و اعطاى او و امساک او از براى خدا باشد ایمان را به کمال مى‏رساند.

قال: نیّة المؤمن خیر من عمله و نیّة الکافر شرّ من عمله. اعتقاد مؤمن نیکوتر از کردار او، و اعتقاد کافر زشت‏تر از اعمال اوست، چه اصل ایمان و کفر عقیدت درست و ناتندرست است.

قال: من انقطع الى الله کفاه کلّ مئونة، و من انقطع الى الدّنیا وکّله الله الیها و من حاول امرا بمعصیة الله، کان ابعد له ممّا رجا، و من طلب محامد النّاس بمعاصى الله عاد حامده منهم ذامّا، و من ارضى النّاس بسخط الله وکله الله الیهم و من ارضى الله بسخط النّاس کفاه الله شرّهم، و من احسن ما بینه و بین الله کفاه الله ما بینه و بین النّاس؛ و من احسن سریرته اصلح الله علانیته و من عمل لآخرته کفاه الله امر دنیاه.

خلاصه سخن آن است: آن بنده که با خداوند پناهنده شود حوائج او را کفایت کند، و آن کس که روى به دنیا نهد اسعاف(8) حاجتش را به دنیا بازدهد، و آن کس که وصول منى(9) را به اصابت معصیت داند از وصول آرزو بازماند، و آن کس که مرتکب عصیان شود تا مردمش بستایند، آن ستایش به نکوهش بازگردد و آن کس که بى‏فرمانى خداى را به رضاجوئى مردم اختیار کند، خداوندش کفایت کار به مردم گذارد، و آن کس که از مردم چشم بپوشد و به رضاى خدا کوشد خداوند بد مردم را از او بگرداند، و آن کس که امر خود را در راه خدا اصلاح کند خداوند امر او را با مردم به صلاح آرد، و آن کس که باطنش را نیکو کند خداوند ظاهرش را نیکو بدارد، و آن کس که اعداد امر آخرت کند خداوند کار این جهانش را کفایت فرماید.

قال: فمن اراد السّلامة فلیحفظ ما جرى به لسانه و لیحرس ما انطوى علیه جنانه و لیحسن عمله و لیقصّر امله. آن کس که صلاح و سلامت جوید باید زبان را از نابهنگام گفتن کشیده دارد، و اندوخته ضمیر را پوشیده گذارد، و عمل را نیکو کند و امل را گردن زند.

قال: أما رأیت المأخوذین على العزّة، و المزعجین بعد الطّمأنینة، الّذین أقاموا على الشّبهات و جنحوا إلى الشّهوات حتّى أتتهم رسل ربّهم، فلا ما کانوا أمّلوا أدرکوا، و لا إلى ما فاتهم رجعوا، قدموا على ما عملوا و ندموا على ما خلّفوا، و لن یغنی النّدم و قد جفّ القلم.

فرمود: آیا ندیدى که آنان از شک و ریب به یقین نپیوستند و دل بر آرزوهاى نفس بستند بر عزّت خویش گرفتار شدند، و از مقام امن و آسایش در افتادند و دست‏فرسود(10) مرگ گشتند و به آرزوى خویش دست نیافتند که بدانچه از دست‏

دادند بازگشت نتوانستند کرد، به کردار خویش بازخوردند و آنچه از کردار خویش مخلّف گذاشتند و نادم گشتند، و این پشیمانى چون وقت بشد سود نداشت.

قال: یا ایّها النّاس انّ افضل النّاس من تواضع عن رفعه و زهد عن غنیة و انصف عن قوّة و حلم من قدرة. همانا نیکوترین مردم آن است که خاضع باشد با تمام جلالت، و زهادت جوید در کمال ثروت، و عدل کند در عین قوّت، و حلیم باشد به شرط قدرت.

قال رسول الله: قال الله تعالى: یا بن آدم تؤتى کلّ یوم برزقک؛ و انت تحزن و ینقص کلّ یوم من عمرک، و انت تفرح، انت فیما یکفیک؛ و تطلب ما یطغیک لا بقلیل تقنع و لا من کثیر تشبع.

رسول خدا حدیث کرد که خداوند مى‏فرماید: اى پسر آدم هر روزت روزى مى‏رسد، و اندوهگینى، و هر روز از عمرت کاسته مى‏شود و شادمانى، در چیزى زیست دارى که تو را کفایت کند، و چیزى مى‏طلبى که سبب غوایت(11) شود، نه به اندک قانع مى‏شوى و نه از بسیار سیر مى‏گردى.

قال: تکون أمّتی فی الدّنیا على ثلاثة أطباق:

أمّا الطّبق الأوّل: فلا یحبّون جمع المال و ادّخاره و لا یسعون فی اقتنائه و احتکاره، و إنّما رضاهم من الدّنیا سدّ جوعة، و ستر عورة، و غناهم فیها ما بلغ بهم الآخرة، فاولئک الآمنون الّذین لا خوف علیهم و لا هم یحزنون.

و أمّا الطّبق الثّانی: فإنّهم یحبّون جمع المال من أطیب وجوهه و أحسن سبیله، یصلون به أرحامهم، و یبرّون به إخوانهم، و یواسون به فقراءهم. و بعض آخذیه على الوصف لیس علیه من أن یکتسب درهما من غیر حلّه، أو یمنعه من حقّه أن یکون له خازنا إلى حین موته فاولئک الّذین إن نوقشوا عذّبوا و إن عفی عنهم سلموا.

و أمّا الطّبق الثّالث: فإنّهم یحبّون جمع المال ممّا حلّ و حرم، و منعه ممّا افترض و وجب، إن أنفقوه أنفقوا إسرافا و بدارا، و إن أمسکوه أمسکوه بخلا و احتکارا، أولئک الّذین ملکت الدّنیا زمام قلوبهم حتّى أوردتهم النّار بذنوبهم.

فرمود: امت من سه گروه‏اند:

نخستین: آنان که جمع مال و اندوختن ثروت دوست ندارند، از دنیا جز ستر

عورت و سدّ جوع نجویند، و دولت عقبى را شرط غنى دانند، پس بر ایشان چنانکه خداى فرماید هیچ حزنى و خوفى نیست.

و گروه دیگر به آنانند که اندوختن مال از طریق حلال خواهند تا رعایت رحم کنند، و برادر دینى را بذل فرمایند، و با درویشان به طریق مواساة روند و کسب شی‏ء از طریق حرام نکنند، و حقوق شرعیه را از مال انفاق فرمایند. و اگر این جماعت در قیامت دست‏فرسود حساب شوند پایمال عذاب گردند، و اگر مورد رحمت و مغفرت آیند به سلامت مانند.

سه دیگر: آن گروه‏اند که اندوختن مال را خواه از در حلال و خواه از در حرام حریص باشند، و آنچه واجب است از مال فرو نگذارند، اگر بذل کنند از در اسراف روند و اگر نگاه دارند به حکم بخل باشد.

قال: الا و انّ لکلّ امرئ رزقا هو یاتیه لا محالة؛ فمن رضى به بورک له فیه، و من لم یرض به لم یبارک له فیه و لم یسعد، انّ الرّزق لیطلب الرّجل کما یطلبه اجله: همانا از براى هر کس رزقى مقرّر است، هر که بدان رضا دهد از بهرش مبارک افتد، و اگر نه مبارک نخواهد بود، بى‏گمان رزق طلب مى‏کند مرد را چنانکه او را اجل طلب مى‏کند.


1) فرسایش: مشتق از فرسودن به معنى محو و نابود کردن است.

2) هزل: شوخى.

3) تمکث: درنگ نمودن و انتظار کشیدن را گویند.

4) جلباب: پیراهن و چادر زنان و معجر یا چادرى که زنان لباس خود را بدان از بالا بپوشند.

5) سجاحت: لینت و اعتدال.

6) ابرام: پافشارى.

7) عنا: سختى و مشقت.

8) اسعاف حاجت: برآوردن آن.

9) منى: آنچه را که انسان آرزو مى‏کند.

10) دست‏فرسود: پایمال شده، افسرده.

11) غوایت: گمراهى و کج‏روى.