چون رسول خداى محاسن عقل را با شمعون بن لاوى برشمرد، عرض کرد: یا رسول الله علامت جاهل چیست؟
فقال رسول الله صلّى الله علیه و آله: إن صحبته عنّاک، و إن اعتزلته شتمک، و إن أعطاک منّ علیک، و إن أعطیته کفرک، و إن أسررت إلیه خانک، و إن أسرّ إلیک اتّهمک، و إن استغنى بطر و کان فظّا غلیظا، و إن افتقر جحد نعمة الله و لم یتحرّج، و إن فرح أسرف و طغى، و إن حزن أیس، و إن ضحک فهق، و إن بکى خار یقع فی الأبرار، و لا یحبّ الله و لا یراقبه و لا یستحیی من الله و لا یذکّره، إن أرضیته مدحک و قال فیک من الحسنة ما لیس فیک، و إن سخط علیک ذهبت مدحته، و وقع فیک من السّوء ما لیس فیک. فهذا مجرى الجاهل.
رسول خداى فرمود: اگر صاحب جاهل شوى تو را به رنج و عنا افکند، و اگر او را به عزلت بازدارى به دشنامت یاد کند، و اگر تو را عطائى کند حمل منّت بر تو نهد، و اگر او را عطائى کنى از در کفران بیرون شود، اگر سرّى بدو سپارى خیانت کند؛ و اگر سرّى با تو سپارد تو را تهمت زند، و اگر غنى گردد سر به طغیان برآورد، و بد گوى و بد خوى و درشت باشد. و اگر فقیر شود بر نعمت خداى کافر گردد، و باک از گناه ندارد، و اگر او را فرحى و فرجى پیش آید در شادى اسراف کند و طغیان ورزد، و اگر او را حزنى و اندوهى رسد از رحمت خداى مأیوس گردد، چون بخندد با تمام دهن به اعلى صوت بخندد، و چون بگرید بانگ گاو برآرد، در میان نیکان درآید و خداى را دوست ندارد، و نگران حکم خدا نشود و شرمگین از خالق نگردد و یاد او نکند، اگر به رضاى او روى در مدح تو غلوّ کند و محاسنى که در تو نیست بر تو بندد، و اگر بر تو خشم گیرد معایبى که در تو نیست از بهر تو تقریر دهد. این جمله صفت جاهل و روش او است.