آن هنگام که رسول خداى معاذ بن جبل را به حکومت بعضى از اراضى یمن نامزد کرد- چنانکه مذکور شد- بدین کلمات نصیحت فرمود، و فرمان کرد که با مردم آن اراضى بدین گونه کار کند:
قال: یا معاذ علّمهم کتاب الله، و أحسن أدبهم على الأخلاق الصّالحة، و أنزل النّاس منازلهم خیرهم و شرّهم، و أنفذ فیهم أمر الله، و لا تحاش فی أمره و لا ماله أحدا، فإنّها لیست بولایتک و لا مالک. و أدّ إلیهم الأمانة فی کلّ قلیل و کثیر، و علیک بالرّفق و العفو فی غیر ترک للحقّ، لقول الجاهل قد ترکت من حقّ الله. و اعتذر إلى
أهل علمک من کلّ أمر خشیت أن یقع إلیک منه عیب حتّى یعذروک و أمت أمر الجاهلیّة إلّا ما سنّه الإسلام، و أظهر أمر الإسلام کلّه صغیره و کبیره، و لیکن أکثر همّک الصّلاة، فإنّها رأس الإسلام بعد الإقرار بالدّین، و ذکّر النّاس بالله و الیوم الآخر، و اتّبع الموعظة فإنّه أقوى لهم على العمل بما یحبّ الله، ثمّ بثّ فیهم المعلّمین، و اعبد الله الّذی إلیه ترجع، و لا تخف فی الله لومة لائم.
و أوصیک بتقوى الله و صدق الحدیث، و وفاء بالعهد، و أداء الأمانة و ترک الخیانة، و لین الکلام، و بذل السّلام، و حفظ الجار، و رحمة الیتیم، و حسن العمل، و قصر الأمل، و حبّ الآخرة، و الجزع من الحساب، و لزوم الإیمان، و الفقه فی القرآن، و کظم الغیظ، و خفض الجناح.
و إیّاک أن تشتم مسلما، أو تطیع اثما، أو تعصى إماما عادلا، أو تکذّب صادقا، أو تصدّق کاذبا. و اذکر ربّک عند کلّ شجر و حجر، و أحدث لکلّ ذنب توبة، السّرّ بالسّرّ و العلانیة بالعلانیة.
یا معاذ لو لا أنّنی أرى ألّا نلتقى إلى یوم القیمة، لقصرت فی الوصیّة و لکنّنی أرى انّا لا نلتقی أبدا، ثمّ أعلم یا معاذ إنّ أحبّکم إلیّ من یلقانی على مثل الحال الّتی فارقنی علیها.
فرمود: اى معاذ مردم آن اراضى را به قرآن آموزگارى مىکن، و به اعمال پسنده بازمىدار، و هر کس را در برابر اعمال خیر و شر پاداش و کیفر مىفرماى، و در اجراى احکام در امر خدا و مال خدا از کس بیم مکن، و زیاده و کم میندیش چه تو را در حدود شریعت حکومت نیست، و در هر بیش و کم اداى أمانت مىکن، و ایشان را از حکم خداوند آگهى مىده، و با ایشان در آنچه با شریعت از در مخالفت نباشد طریق مرافقت مىسپار، و در امرى که بیم از نکوهش جاهل کنى پژوهش عالم مىکن تا سخنت بشنود و عذرت بپذیرد، و قواعد جاهلیّت را نابود کن مگر آن را که در اسلام پسنده افتاد، و قواعد اسلام را چه خرد باشد چه بزرگ آشکار ساز، و تمامت همّت را بر نماز مقصور دار، چه صلاة را در اسلام منزلت سر باشد و مردم را به یاد خدا و اندیشه روز جزا بازدار و به مطاوعت(1) احکام قرآن آموزگار باش، چه این نیرومندتر کار است از آنچه در اعمال دوست دارد، پس آموزگاران به میان مردم
فرست تا احکام شرع را آموزگارى کنند، و عبادت کن آن خداى را که بازگشت تو بدوست و از عبادت یزدان و از نکوهش جاهلان میندیش.
و اندرز مىکنم تو را به پرهیزکارى و راست گفتارى و وفاى به عهد، و أداى أمانت و ترک خیانت و رفق در کلام و إفشاى سلام، و محافظت پناهندگان، و رحمت با یتیمان و نیکو آوردن عمل و کوتاه داشتن أمل(2)، و دوست داشتن دار القرار و بیمناک بودن از روز شمار، و ملازمت ایمان و فقاهت در قرآن، و فرونشاندن خشم و فرو گذاشتن کبر.
و بپرهیز از آنکه مسلمى را دشنام گوئى یا گناهکارى را اطاعت کنى، یا پیشواى عادلى را طریق معصیت سپارى یا تکذیب صادقى فرمائى یا تصدیق کاذبى کنى، و از یاد خدا بیرون مشو نزدیک هر شجر و حجرى، و از براى هر معصیتى آغاز توبتى کن، گناه نهان را به توبت نهان، و عیان را به انابت عیان چاره مىجوى.
اى معاذ اگر مىدانستم تا قیامت دیدار مىکنم این اندرز را به دراز نمىکشیدم لکن دانستهام که هرگز دیده نخواهم شد. دانسته باش که بهتر کس از شما نزد من آن است که در قیامت چون مرا دیدار کند در امتثال فرمان مانند امروز باشد که از او جدا مىشوم.
1) مطاوعت: پیروى.
2) امل: آرزو.