جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

از جمله کلمات قصار رسول خدا (که بعضى از مجمع الامثال نقل شده است)

زمان مطالعه: 4 دقیقه

المسلم، من سلم المسلمون من یده و لسانه: مسلم کسى است که مردم از زیان دست و زبان او آسوده باشند.

الکیّس من دان نفسه، و عمل لما بعد الموت. کلّکم راع، و کلّکم مسئول عن رعیّته: دانا آن کس است که فروتن و خاضع باشد، و بسیج سفر آخرت کند، همانا شما شبانان نفوس و جوارح خویشید، در قیامت از آنچه رعایت کردید بازپرس شوید.

أوّل ما تفقدون من دینکم الأمانة. و آخر ما تفقدون الصّلاة: اول چیزى که در دین یاوه(1) گردید امانت است، و آخر نماز است.

الرّزق اشدّ طلبا للعبد من اجله: طلب کردن رزق مر بنده را استوارتر است از طلب اجل او را.

النّظر إلى الخضرة یزید فی البصر، و النّظر إلى المرأة الحسناء کذلک: نظاره سبزه، و دیدار زنان نیکو رخسار بینش چشم را فزونى دهد.

الشّؤم فی المرأة و الفرس و الدّار: شئامت زن در بدخوئى، و شئامت اسب در شموسى(2)، و شئامت دار در تنگى و بد همسایگى است.

السّلطان ظلّ الله فى ارضه: پادشاه در زمین ظل الله است.

السّعادة کلّ السّعادة، طول العمر فى طاعة الله: کمال سعادت در طول عمرى است که به طاعت خداى به پاى رود.

خصلتان لا تکونان فی منافق: حسن سمت، و فقه فی الدّین: دو خصلت در

منافق نباشد: نخست حسن مذهب، و دیگر علم دین.

الشّیخ شاب فى حبّ اثنتین: فى حبّ طول الحیاة و کثرة المال: حرص مردم پیر، جوان شود در حبّ درازى عمر و فزونى مال.

فضوح الدّنیا اهون من فضوح الآخرة: از براى حفظ مقامات دنیوى ارتکاب محرمات نباید کرد چه رسوائى در دنیا سهل‏تر است از رسوائى آخرت.

الرّغبة فى الدّنیا تکثر الهمّ و الحزن، و البطالة تقسى القلب: رغبت دنیا اندوه و حزن را فراوان کند، و ارتکاب کارهاى بى‏فایده قساوت قلب آرد.

الزنى یورث الفقر: زنا کردن مورث درویشى شود.

صلة الرّحم یزید فى العمر: رعایت رحم عمر را افزون کند.

الرّجل فى ظلّ صدقته، حتى یقضى بین النّاس: مرد در پناه صدقات خود بزرگ شود، چندان که در میان مردم مکانت حکومت یابد.

العلماء امناء الله على خلقه: علماى دین بر خلایق امین خداوندند.

المؤمن للمؤمن کالبنیان، یشدّ بعضه بعضا: مؤمنان پشتوان یکدیگرند، مانند بنیانها که با یکدیگر استوار باشند.

ما وقى به المرء عرضه، کتبت له به صدقة: چیزى را که مرد بدان نگاه دارد عرض و مکانت خود را ثواب صدقه دارد.

لکلّ شى‏ء عماد و عماد الدّین الفقه: از براى هر چیز نگاهبانى است، و نگاهبان دین علم به أحکام دین است.

المسلم اخ المسلم لا یظلمه، و لا یسلمه: مسلمانان برادرانند، لاجرم هیچ مسلم، مسلمى را ظلم نکند، و در شداید و مهالک او را فرو نگذارد.

الویل کلّ الویل لمن ترک عیاله بخیر، و قدم على ربّه بشرّ: واى بر آن کس که مال مردم را به حرام انباشت، و از براى وارث گذاشت، و با حالى منکر به سراى دیگر شتافت.

من سرّته حسنة، و ساءته سیّئة فهو مؤمن: مؤمن کسى است که شاد کند او را کردار نیک، و بد آید او را کردار بد.

من یشتهى کرامة الآخرة یدع زینة الدّنیا: فرو گذارد زینت دنیا را، کسى که در طلب بزرگوارى آخرت است.

دع ما یریبک الى ما لا یریبک: فروگذار آنچه تو را در دین به شک و ریب اندازد، و مأخوذ دار آنچه بر یقین بیفزاید.

أطلبوا الفضل عند الرّحماء من أمّتی، تعیشوا فی أکنافهم: طلب کنید فضل و رحمت از مردم کریم و رحیم امّت من، و در پناه ایشان زندگانى کنید.

اتّقوا دعوة المظلوم، فإنّها تحمل على الغمام. یقول الله تعالى: و عزّتی و جلالی لانصرنّک و لو بعد حین: بپرهیزید از دعاى مظلوم که برابر سوار است، زودا که رفعت پذیرد و به اجابت مقرون گردد و در پاسخ او خداوند به عزّت و جلال خود سوگند یاد مى‏فرماید که: هرآینه نصرت تو خواهم کرد، اگر چه پس ازین روزگار باشد.

لا یفلح قوم تملکهم امرأة: رستگار نشوند جماعتى که زنى سلطنت ایشان کند.

لا یبلغ العبد حقیقة الإیمان، حتّى یعلم أنّ ما أصابه لم یکن لیخطئه، و ما أخطأه لم یکن لیصیبه: هیچ عبدى ادراک حقیقت ایمان نکند، چندان‏که بداند آنچه از پرده تقدیر رسید او را ممکن نبود که خطا کند، و چیزى آن را دفع دهد، و آنچه خطا کرد او را و از او درگذشت ممکن نبود که دریابد او را.

لا یشبع عالم من علم حتّى یکون منتهاه الجنّة: سیر نمى‏شود هیچ عالمى از علم چندان‏که علم او منتهى شود به ادراک بهشت. یعنى تحصیل علم سبب دخول بهشت گردد.

لا یعجبنّکم اسلام رجل حتّى تعلموا کنه عقله: اسلام مردى را استوار مدارید، چندان که عیار عقل او را بازدانید، چه آن را که عقل نیست در هیچ کار مکانت نیست.

انّ الله یحبّ الرّفق فى الامر کلّه: خداوند دوست مى‏دارد مداراى با خلق را در تمام امور.

إنّ هذه القلوب تصدء کما یصدأ الحدید. قیل: فما جلاءها؟ قال ذکر الموت و تلاوة القرآن: فرمود: این دلها را زنگ مى‏گیرد چنان که آهن را گیرد. عرض کردند: با چه جلا توان داد؟ فرمود: به ذکر مرگ و قرائت قرآن.

لیس منّا من وسّع الله علیه، ثمّ قتّر على عیاله: از ما نیست کسى که خداوندش وسعت داده و او بر عیال خویش تنگ گرفته.

الخلق کلّهم عیال الله، فأحبّهم إلیه أنفعهم لعیاله: خلق به تمامت، عیال خداوندند، هر که عیال خود را انفع باشد نزد خدا محبوب‏تر است.

کفى بالسّلامة داء: کفایت مى‏کند سلامت در دنیا از براى درد.

ربّ مبلغ أوعى من سامع: چه بسیار ابلاغ‏کننده که نیکوتر از مستمع حفظ سخن کند و نیک‏تر بکار بندد.

جمال الرّجل فصاحة لسانه: جمال و نیکوئى مرد فصاحت زبان است.

التّاجر الجبان، محروم: تاجرى که در بیع و شرى بیم کند و دلیر نباشد، از منافع محروم ماند.

السّلام تحیّة لملّتنا، و أمان لذمّتنا: سلام در ملّت ما ترحیب و تحیّت است، و از براى مردم ذمّى امان است.

العالم و المتعلّم شریکان فى الخیر: عالم و متعلّم در اصابه خیر و کسب ثواب شریک باشند.

من صمت نجا: کسى که از بیهوده گفتن زبان بر بست از بلیّات نجات یافت.

من تواضع لله رفعه الله: کسى که در راه خدا فروتنى کند خداوندش رفعت دهد.


1) یاوه: گم شده، مفقود.

2) شموس: سرکش. اسب و استر و مانند آن را که چموش باشد.