جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مقدمه مترجم

زمان مطالعه: 8 دقیقه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏

الحمد لله رب العالمین و صلّى اللَّه على محمّد خاتم النبیین و اهل بیته الطاهرین.

در روش تربیت اسلام، همواره انسانهاى برگزیده و بندگان نیکوکار و اندیشه و کردارشان سرمشق دیگران بوده و هستند، و از وظایف هر مسلمانى است که تا سر حد امکان در هر طبقه‏اى که باشد اندیشه و رفتار خود را منطبق بر راه و رسم این برگزیدگان کند. قرآن گاهى حضرت ابراهیم خلیل (ع) را به عنوان سرمشق و انسان نمونه معرفى مى‏کند در آنجا که مى‏گوید:

قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْراهِیمَ وَ الَّذِینَ مَعَهُ.(1)

در جاى دیگر، پیروان واقعى آن حضرت نمونه قرار گرفته‏اند، آنجا که مى‏گوید:

لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِیهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ مَنْ یَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ.(1)

گاه فردى برگزیده، بدون در نظر گرفتن جنسیت و وابستگیهاى ظاهرى، به عنوان نمونه و سرمشق معرفى شده است، هر چند که همسر فرعون باشد، آنجا که مى‏فرماید:

ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ.(2)

مهمترین سرمشق مسلمانان و نمودار اتمّ و اکمل آن، وجود مقدس حضرت ختمى مرتبت صلى اللَّه علیه و آله و سلّم است.

لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً(3)

با توجه به اختصار مطالب کلام اللَّه مجید براى اطلاع از تفصیل و کیفیت عمل حضرت ختمى مرتبت نیازمند مراجعه به مدارک دیگرى هستیم که کتابهاى تنظیم و تألیف شده درباره زندگى و چگونگى اعمال آن حضرت، بخش عمده‏اى از این مدارک است.

به همین جهت مسلمانان از همان آغاز در تنظیم کتابهاى سیره و مغازى رسول خدا (ص) اهتمام فراوان داشته‏اند، به طورى که همزمان با تدوین سایر علوم، کتابهاى مربوط به این قسمت هم تنظیم شده است. به عنوان نمونه، اگر در نظر بگیریم که صحاح و اصول معتبر حدیث براى مذاهب مختلف از اواخر قرن دوم تا اواسط قرن پنجم ه. ق. تألیف شده است، کتابهاى سیره و مغازى هم از اوائل قرن دوم در نقاط مختلف بویژه مدینه منوره به وجود آمده و یادگارهاى ارزنده‏اى براى ما باقى مانده است. چون منافقان و مخالفان اسلام موضوع جنگهاى پیامبر بزرگوار را باز دیر باز دستاویز و بهانه حمله به اسلام و آن حضرت قرار داده‏اند با مراجعه به این کتابها براحتى و سادگى مى‏توان پاسخ بسیارى از اعتراضهاى مغرضانه را پیدا کرد.

بدیهى است هر چه زمان این کتابها به صدر اسلام نزدیکتر باشد از اهمیت بیشترى برخوردار خواهد بود. خوشبختانه یکى از کتب مهم این رشته کتاب مغازى محمد بن عمر واقدى است که در اواخر قرن دوم ه. ق. تدوین شده و تاریخ درگذشت نویسنده آن سال 207 ه. ق. است و در صفحات بعد اطلاعات بیشترى در این زمینه عرضه خواهد شد.

این بنده از مدتها قبل متوجه وجود پاره‏اى از مشکلات ذهنى جوانان درباره کیفیت جنگهاى حضرت ختمى مرتبت بودم و مى‏دیدم که جوانهاى پاک نهاد و نیک سرشت ما، که متأسفانه نمى‏توانند از منابع و مصادر مهم که به زبان عربى است استفاده کنند، تحت تأثیر مطالب واهى و دور از حقیقت مشتى مغرض قرار مى‏گیرند و گاه در ذهن آنان شبهاتى ایجاد مى‏شود که رفع آن نیاز به ارائه مدارک استوار دارد و در صدد بر آمدم تا در صورت امکان برخى از منابع و مصادر مهم را که مورد اعتماد فرقه‏هاى مختلف مسلمانان باشد به فارسى ترجمه کنم. بنابر این، هدف اصلى این است که منابع کهن و ارزنده اسلامى به زبان فارسى در اختیار گروههایى که نمى‏توانند از عربى استفاده کنند، گذاشته شود تا خود با مراجعه به آنها بتوانند بهره‏اى ببرند، و چون پانزدهمین سده هجرت حضرت ختمى مرتبت بزودى آغاز خواهد شد، وظیفه خود دانستم به آن اندازه که از این ذره ساخته است به ساحت مقدسش عرض ادب کنم. بدین منظور قبلا کتاب دلائل النبوه بیهقى (متوفى در سال 458 ه. ق.) را ترجمه کرده و در اختیار بنگاه ترجمه و نشر کتاب گذاشتم و امیدوارم تا آغاز 1401 هجرى قمرى به عنایت الهى، چاپ و منتشر گردد. اینک ترجمه جلد اول مغازى واقدى که موضوع آن از ورود

پیامبر (ص) به مدینه تا پایان جنگ بنى المصطلق (مریسیع) است آماده شده است و امیدوارم به عنایت حق تعالى و توجه وجود مقدس نبى اکرم (ص) توفیق یار باشد تا بقیه آن هم که دو جلد دیگر است، بتدریج تا محرم 1401 ه. ق. تمام و آماده شود.

چاپى که براى ترجمه برگزیدم بهترین و انتقادى‏ترین چاپ موجود مغازى است که به اهتمام استاد مارسدن جونز در سلسله انتشارات دانشگاه اکسفورد انگلیس منتشر شده است و چون درباره شرح حال و تألیفات و آثار واقدى مقدمه بسیار جامعى به وسیله جونز تهیه و چاپ شده است، براى شرح حال واقدى به ترجمه همان مقدمه قناعت شد، فقط در موارد لزوم در پاورقى توضیح داده شد.(4)

اکنون برخى از علل گزینش مغازى واقدى را براى ترجمه به طور اختصار به اطلاع خوانندگان ارجمند مى‏رساند.

1- با توجه به تاریخ مرگ واقدى که 207 ه. ق. است، تقریبا این کتاب قدیمى ترین کتاب در این رشته است که به طور مفصل تدوین و از دستبرد حادثه محفوظ و به دست ما رسیده است. براى اطلاع مختصر از کمیت این کتاب خوب است بدانیم که مجموعه غزوات پیامبر (ص) و در واقع ده سال زندگانى آن حضرت در 1126 صفحه به قطع وزیرى 23 در 15 سانتیمتر چاپ شده است و حال آنکه در سیره ابن هشام که از کتابهاى بسیار معروف و تاریخ مرگ مؤلف آن 218 ه. ق. است، مجموعه غزوات تقریبا در 650 صفحه چاپ شده است و در ترجمه تاریخ طبرى هم تمام مدت زندگانى پیامبر (ص) در مدینه، جمعا 350 صفحه به همین قطع را در برگرفته است. همچنین است کتابهاى دیگر سیره و مغازى مانند سیره ابو الفداء و سیره ابن سید الناس. علت عمده این تفاوت در آن است که واقدى نکات دقیق فراوان و ریزه‏کاریهایى را ثبت و ضبط کرده است که دیگران چندان توجهى به آن نداشته‏اند.(5)

2- اهمیت مقام علمى و فضل واقدى چنان است که نه تنها این کتاب او بلکه آثار دیگرش هم از همان قرن سوم هجرى مورد استفاده و استناد دیگر مؤلفان و نویسندگان قرار گرفته است و غالبا به کتابهاى او اعتماد داشته‏اند و مطالب نقل شده از دیگران را با مطالب واقدى معیار زده‏اند و بدون تردید هیچ کتابى در سیره و مغازى به اهمیت مغازى ابن اسحاق و مغازى واقدى نیست.

بلاذرى مورخ و جغرافیدان قرن سوم ه. ق. (متوفى در سال 279 ه. ق.) در کتابهاى خود از قبیل فتوح البلدان و انساب الاشراف مکرر از کتابهاى واقدى استفاده و نقل قول کرده است و بدیهى است که مطالب خود را از کتابهاى فتوح و مولد الحسن و الحسین او گرفته‏

است.(6)

ابو اسحق ابراهیم ثقفى کوفى، نویسنده شیعى، فاضل قرن سوم (متوفى در سال 283 ه.

ق.، هم در کتاب الغارات خود مکرر از مطالب واقدى استفاده و به آنها استناد جسته است.(7)

همچنین، مسعودى مورخ و جغرافیدان مشهور قرن چهارم (متوفى در سال 346 ه. ق.)، در مروج الذهب از کتب واقدى استفاده برده و به گفتار او استناد کرده است که براى اطلاع بیشتر مى‏توان به فهارس مرتب جلد نهم مروج الذهب مراجعه کرد.(8) اگر بخواهیم استفاده دانشمندان دیگر چون طبرى و ابن اثیر و ابو الفدا و نویرى و ابن ابى الحدید و دیگران را ارائه دهیم سخن به درازا مى‏کشد.

ابن ندیم در الفهرست مى‏نویسد: علما گفته‏اند تسلط واقدى در اخبار مربوط به حجاز و سیره از همه بیشتر است(9) و بالاخره ابن خلدون در چند جاى مقدمه خود، واقدى را از پیشروان تنظیم اخبار مى‏شمرد.(10)

3- آراء و اخبار واقدى در مورد مغازى رسول خدا (ص) مورد استناد هر دو گروه شیعه و سنى قرار گرفته است، هر چند در مورد مذهب واقدى بسیار گفتگو شده است. بدون اینکه در اینجا اصرارى به اثبات مذهب او داشته باشم، عرض مى‏کنم که اخبار واقدى به همان اندازه که در کتب اهل سنت مورد استفاده قرار گرفته در کتب شیعه هم از مراجع و منابع شمرده شده است، به طورى که در کتب تفسیر شیعه مکرر به آراء و اقوال او بر مى‏خوریم. مثلا شیخ الطائفه طوسى (رضوان اللَّه تعالى علیه) در تفسیر تبیان (براى نمونه صفحه 578، ج 2، چاپ نجف) و شیخ طبرسى در تفسیر مجمع البیان (براى نمونه صفحه 498، ج 1 و 2، چاپ بیروت و صفحات بعد) و ابو المحاسن جرجانى در تفسیر گازر (براى نمونه، صفحات 164 و 335 جلد 2) و مجلسى در جاهاى مختلف بحار الانوار گفته‏هاى او را شاهد آورده‏اند. بنابر این به اصطلاح، واقدى تا حدود زیادى مورد اتفاق فریقین است.

4- یکى دیگر از انگیزه‏هاى این بنده، براى ترجمه مغازى واقدى، ایرانى الاصل بودن اوست. گروهى از نویسندگان از جمله ابو الفرج اصفهانى در کتاب اغانى این موضوع را ذکر کرده است، که مادر واقدى، نوه سائب خاثر است که ایرانى است. ابو الفرج اصفهانى مطلب‏

خود را از قول ابن خرداد به، نقل کرده است.(11)

5- واقدى سعى کرده است که در مورد هر جنگ و سرّیه آیاتى را که شأن نزولش مربوط به آن است ذکر کند، به طورى که، گاه فصل جداگانه‏اى به این منظور باز کرده است. مثلا در جنگ بدر، احد و بنى نضیر. در نتیجه، خواننده مایه و زیر بناى اخبار مربوط به هر واقعه را از قرآن مجید در مقابل خود مى‏بیند. حتى اختلاف نظرهایى را که در تفسیر آیه شده است ملاحظه مى‏کند و این موضوع در کمتر کتابى از کتابهاى سیره و مغازى دیده مى‏شود.

6- مغازى واقدى چنان نیست که فقط محتوى تاریخ جنگها بوده و موضوع دیگرى در آن طرح نشده باشد، بلکه مطالب آموزنده بسیارى در آن آمده است. به عنوان نمونه صحنه‏هاى مختلفى که در باب صمیمیت و فداکارى و اخلاص مسلمانان در سایه ارشاد و تربیت حضرت ختمى مرتبت (ص) دیده مى‏شود براى همیشه خواندنى و آموختنى است. رغبت نوجوانان براى وصول به درجه شهادت، اصرار پیرمردان و افراد علیل به پیامبر (ص) براى کسب اجازه شرکت در جنگ، پیشنهاد نوجوانانى که به واسطه کمى سن و سال از شرکت در جنگ محروم شده‏اند به کشتى گرفتن و زورآزمائى با شرکت کنندگان، صبر و بردبارى و شکیبائى مادران و همسران و خواهران داغدار و مصیبت دیده، سیماى مهربان و عنایت کامل حضرت ختمى- مرتبت (ص) نسبت به بازماندگان شهدا، گذشت و بزرگمنشى انصار در مقابل غنایم و امور مادى، خوشرفتارى با اسیران و چاره اندیشى براى آزاد کردن ایشان، در عین حال در موارد لازم شدت عمل و دور اندیشى و باریک بینى، همه از امورى است که جامعه اسلامى در همه وقت و بخصوص در این زمان به فراگرفتن و عمل کردن به آن سخت نیازمند است و بدون مبالغه مى‏توان مغازى را کتابى دانست که بسیارى از مسائل اجتماعى و اخلاقى در آن طرح شده است. تذکر یکى دو نکته را هم لازم مى‏بینم: نخست این که، واقدى در مورد برخى از اصطلاحات مربوط به مغازى و سیره، مانند غزوه و سریّه، تعریفى را که بعدها یا قبلا در مورد آنها شده است، رعایت نکرده است.

بسیارى گفته‏اند جنگهایى که با سرپرستى و شرکت حضرت ختمى مرتبت (ص) بوده است «غزوه» و بقیه «سریّه» نامیده مى‏شود. در صورتى که در مغازى واقدى مواردى را مى‏بینیم که پیامبر (ص) در آن شرکت نداشته‏اند، در عین حال به آن «غزوه» اطلاق کرده است- مانند غزوه رجیع و غزوه مؤته. دوم آنکه، اسامى برخى از جنگها و سریّه‏ها با کتابهاى دیگر سیره و مغازى حتى معاصران او متفاوت است، مثلا جنگ بنی المصطلق را که تقریبا در عموم تواریخ به همین نام ثبت کرده‏اند، واقدى مریسیع نامیده است. در این گونه موارد در پاورقى تذکر داده شده است.

استاد مارسدن جونز(12) در حواشى و مقدمه کتاب متحمل زحمت فراوان شده است. بنده،

فهرست کتابهایى را که مورد استفاده او بوده است در پایان مقدمه نقل کردم که حقى از ایشان ضایع نشود. در عین حال آنچه به نظر قاصرم رسیده و لازم بوده است که توضیح داده شود در پاورقى با ذکر «- م.» آورده‏ام.

شک نیست که نارسایى‏هایى در ترجمه بویژه در مورد اشعار و رجزها به چشم خواهد خورد.

امیدوارم فضلاى محترم از راهنمایى و ارشاد مضایقه نفرمایند. آرزومندم این کار بسیار کوچک ملحوظ نظر و مورد قبول ساحت مقدس حضرت ختمى مرتبت (ص) قرار گیرد و معروض مى‏دارد که: یا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ، فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَیْنا إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ.

محمود مهدوى دامغانى- مهرماه 1359 خورشیدى ذى قعدة الحرام 1400 ه. ق.

اکتبر 1980


1) آیات 4 و 6، سوره 60.

2) آیه 11، سوره 66.

3) آیه 21،سوره 33.

4) عنوان عربى این چاپ چنین است: کتاب المغازى للواقدى، محمد بن عمر بن الواقد المتوفى سنة 207 ه. ق. تحقیق الدکتور مارسدن جونز، مطبعة جامعة اکسفورد 1966.

5) سیره ابن هشام، چاپ مصطفى السقاء، قاهره 1355 ه. ق. و ترجمه تاریخ طبرى به قلم آقاى ابو القاسم پاینده، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ملاک مقایسه بوده است.

6) انساب الاشراف، به تصحیح استاد شیخ محمد باقر محمودى، چاپ 1977 بیروت، صفحات 55 و 66 و 219 و ……، و فتوح البلدان، ترجمه فارسى بخش ایران، به اهتمام آقاى دکتر آذرنوش، چاپ بنیاد فرهنگ، صفحات 37، 41، 46 و …..

7) الغارات، به تصحیح استاد فقید سید جلال الدین محدث، چاپ انجمن آثار ملى، صفحات 581 و ……

8) مروج الذهب، به اهتمام باربیه دومینار، ترجمه فرانسه، چاپ پاریس، صفحه 294، ج 6، و …..

9) به نقل پاورقى ص 622 الغارات.

10) ترجمه مقدمه ابن خلدون، ترجمه مرحوم محمد پروین گنابادى، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، صفحات 4، 2، 3 و …..

11) الاغانى، چاپ دار الکتب، جلد هشتم، صفحات 321- 322.

12) MarsdenJones.