جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

غزوه قرارة الکدر(1)

زمان مطالعه: 2 دقیقه

این جنگ با قبایل بنى سلیم و غطفان در نیمه محرّم و بیست و سومین ماه هجرت صورت گرفته است و پیامبر (ص) پانزده شب از مدینه غایب بوده‏اند.

از یعقوب بن عتبه برایم نقل کردند که مى‏گفت: پیامبر (ص) از مدینه به قرارة الکدر حرکت فرمود و سبب آن بود که به او خبر رسیده بود که گروهى از غطفان و سلیم آنجا گرد آمده‏اند. پیامبر (ص) به طرف ایشان حرکت فرمود و راه را بر آنها بست، چون به جایگاه آنها رسید، نشانه شتران و آبشخور آنان را بدید ولى هیچ کس آنجا نبود.

پیامبر (ص) گروهى از یاران خود را به منطقه بالاى آن دره فرستاد و خود در پایین آن و در ته دره به استقبال دشمن شتافت، در آنجا به گروهى از شبانان برخورد که همراه ایشان نوجوانى هم بنام یسار بود، پیامبر (ص) از ایشان در مورد مردم سؤال کرد، یسار گفت: من نمى‏دانم چون هر پنج روز یک مرتبه به آبشخور مى‏روم و امروز روز چهارم است، مردم هم به سوى آبشخورها رفته‏اند و ما درگیر شتران خود هستیم که دورتر از قبیله، آنها را به چرا مى‏بریم. پیامبر (ص) پس از اینکه به شتران دست یافت به سوى مدینه برگشت و چون نماز صبح را خواندند، متوجه شدند که یسار هم نماز مى‏گزارد.

پیامبر (ص) دستور فرمود که غنایم را تقسیم کنند، مردم گفتند: اى رسول خدا، براى ما همراه بردن همه شتران و به صورت دسته جمعى، نشان دهنده نیروى بیشترى است، وانگهى بعضى از افراد از همراه بردن سهم خود ناتوانند. حضرت فرمود: تقسیم کنید.

گفتند: اى رسول خدا، اگر شما این غلام را که نماز مى‏خواند مى‏خواهید، او را در سهم شما قرار مى‏دهیم. پیامبر (ص) فرمود: این را از صمیم قلب مى‏گویید؟ گفتند:

آرى. حضرت او را پذیرفتند و آزاد فرمودند. مردم و آن حضرت به راه افتادند و به مدینه رسیدند و شتران را تقسیم کردند. به هر یک از مسلمانان که دویست نفر بودند، هفت شتر رسید.

از ابى اروى دوسى برایم نقل کردند که مى‏گفت: من خود در این جنگ بودم و از کسانى هم بودم که راندن شتران را بر عهده داشتند، چون به صرار- در سه میلى مدینه- رسیدیم، پیامبر (ص) خمس شتران را برگرفت و بقیه را که چهار صد شتر بود، میان مسلمانان تقسیم فرمود که به هر کس دو شتر رسید.

از ابى عفیر روایت مى‏کنند که پیامبر (ص) در این جنگ، ابن ام مکتوم را جانشین خود در مدینه قرار داد، و او مردم را جمع مى‏کرد و در حالى که منبر رسول خدا در سمت چپ او قرار داشت، براى آنها خطبه مى‏خواند.


1) نام آبى است در ناحیه معدن پس از سد معونه و میان آن و مدینه هشت چاپار است، گاهى هم به آن قرقرة- الکدر گفته‏اند (طبقات، ج 2، ص 21).