موسى بن محمد از قول پدرش، و اسماعیل بن ابراهیم بن عبد الرحمن از قول پدرش برایم مطالبى نقل کردند و توضیح یکى از آن دو بیش از دیگرى بود. هر دو گفتند: به پیامبر (ص) خبر رسید که مردم شعیبه- نام یکى از سواحل دریا به نزدیک مکه است- گروهى از مردم حبشه را در کشتىهایى دیدهاند.
پیامبر (ص) علقمة بن مجزّز مدلجى را همراه سیصد مرد روانه فرمود. او خود را به جزیرهیى میان دریا رساند و آهنگ حبشىها کرد و آنها از وى گریختند، و او برگشت. در یکى از منازل گروهى از سپاهیان از او اجازه خواستند که چون به مسألهیى بر نخوردهاند زودتر به مدینه برگردند. علقمه موافقت کرد و عبد الله بن حذافه سهمى را که مردى شوخ طبع بود بر آنها امیر کرد. گوید، در راهى فرود آمدیم و مسلمانان براى گرما و پخت و پز آتشى برافروختند. عبد الله بن حذافه گفت: باید میان این آتش بروید! بعضى از مردم بپا خاستند که مانع این کار شوند چون مىپنداشتند ناچار باید از میان آتش بگذرند. عبد الله گفت: بنشینید که من با شما شوخى کردم. وقتى این موضوع را به پیامبر (ص) خبر دادند فرمود: هر کس شما را به معصیت و گناهى فرمان دهد اطاعتش مکنید!