واقدى گوید: معمر، محمد بن عبد اللَّه، ابن ابى حبیبه، ابن ابى سبره، اسامة بن زید، حارثة بن ابى عمران، عبد الحمید بن جعفر و کسان دیگرى غیر از ایشان هر یک قسمتى از این موضوع
را برایم نقل کردند.
گفتند، پیش از آنکه سوره «براءة» نازل شود پیامبر (ص) با گروهى از مشرکان پیمانى بسته بود. آنگاه ابو بکر را به سمت امیر الحاج منصوب کرد و ابو بکر رضى اللَّه عنه، همراه سیصد نفر از مدینه بیرون رفت. پیامبر (ص) بیست شتر بزرگ را که شخصا به گردن آنها قلاده بسته بود و با دست خود به سمت راست آنها علامت گذارى فرموده بود براى قربانى همراه او کرد(1) و ناجیة بن جندب اسلمى را براى مواظبت از شتران اعزام فرمود.
ابو بکر هم پنج شتر تنومند براى قربانى همراه خود برداشت. عبد الرحمن بن عوف هم در آن سال به حج رفت و شترانى براى قربانى برد و گروهى از توانگران هم حج گزاردند.
ابو بکر از ذى الحلیفه محرم شد و در حالى که تلبیه مىگفت حرکت کرد و چون به منطقه عرج رسید سحرگاه بانگ ناقه قصواى رسول خدا را شنید و با تعجب گفت: این صداى ناقه قصواى رسول خداست و چون نگاه کرد على بن ابى طالب علیه السلام را سوار بر آن دید.
گفت: آیا رسول خدا (ص) ترا به فرماندهى حج منصوب فرموده است؟ على (ع) فرمودند:
نه، ولى مرا فرستاده است تا سوره «براءة» را براى مردم بخوانم و لغو پیمانها را اعلان کنم.
پیامبر (ص) به ابو بکر دستور فرموده بود که در آن حج بر خلاف مشرکان رفتار کند و روز عرفه را در عرفات وقوف کند و در مشعر توقف نکند و از عرفات تا پیش از غروب آفتاب حرکت نکند و از مشعر هم پیش از طلوع آفتاب حرکت کند.
ابو بکر حرکت کرد تا به مکه رسید نیت حجّ افراد داشت. بعد از ظهر روز هفتم براى مردم خطبهیى ایراد کرد، و روز ترویه (هشتم ذى حجه) هنگام ظهر هفت مرتبه طواف کرد و از در بنى شیبه سوار شد و نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء و صبح روز بعد را در منى گزارد، و تا آفتاب بر کوه ثبیر طلوع نکرده بود حرکت نکرد و بعد براه افتاد و در نمره(2) فرود آمد و در خیمهیى مویین اقامت کرد. هنگام ظهر سوار بر مرکوب خود شد و در بطن عرنه خطبه ایراد کرد و شتر خود را خواباند و نماز ظهر و عصر را با یک اذان و دو اقامه گزارد. آنگاه سوار بر مرکوب خود شد و در محل هضاب که مسجد عرفات است وقوف کرد. پس از غروب آفتاب حرکت کرد و با ملایمت راه را پیمود و چون به مشعر رسید نزدیک آتشى که در محل مسجد مشعر بر افروخته بودند فرود آمد. پس از طلوع سپیده دم نماز صبح را گزارد و همچنان آنجا وقوف کرد تا هوا کاملا روشن شد و به هنگام وقوف به مردم مىگفت: صبر کنید تا هوا کاملا
روشن شود! و پیش از آنکه آفتاب طلوع کند حرکت کرد تا به وادى محسّر(3) رسید، در آنجا مرکوب خود را رها کرد و پیاده شد و پس از عبور از محسّر سوار شد و سواره هفت سنگریزه به جمره زد و به کشتارگاه آمد و قربانى کرد و آنگاه سر تراشید.
روز عید قربان کنار جمره، على بن ابى طالب رضوان اللَّه علیه سوره «براءة» را براى مردم خواند و پیمانها را لغو شده اعلان فرمود و گفت: پیامبر (ص) مقرر فرموده است که پس از امسال هیچ مشرکى حق گزاردن حج ندارد و نباید هیچ کس برهنه طواف کند.
ابو هریره مىگفته است: من در این مراسم حضور داشتم و آن روز حج اکبر بود و روز عید قربان بعد از ظهر ابو بکر در حالى که سوار بر مرکوب خود بود براى مردم خطبه خواند.
گوید: ابو بکر در این حج خود سه مرتبه براى مردم خطبه ایراد کرد نه بیشتر، یک روز پیش از ترویه (روز هفتم) بعد از ظهر در مکّه، در عرفات پیش از ظهر، و در منى روز عید بعد از ظهر.
ابو بکر براى رمى جمرات در رفت و برگشت پیاده حرکت مىکرد. روز سیزدهم ذى حجه هم پیاده رمى کرد و چون از گردنه گذشت سوار شد- و گفته شده که سواره رمى کرد. چون به محل ابطح رسید نماز ظهر را گزارد و چون وارد مکه شد نماز مغرب و عشا را آنجا خواند و همان شب به سوى مدینه حرکت کرد.
1) براى اینکه شتران قربانى مشخص باشند به گردن آنها قلادهیى مىبستند که این قلاده معمولا جوراب یا نعلینى بود که در آن نماز گزارده باشند و هم با خون، علامتى بر شتر مىگذاشتند.- م.
2) نمره، نام محلى در عرفات است (معجم البلدان، ج 8، ص 317).
3) محسّر، هم اکنون هم به همین نام معروف و منطقهیى از مشعر الحرام است.