درباره ی اینکه چرا خدا پیغمبر اسلام را امی فرموده اختلاف است.
بعضی گفته اند: برای این بود که آنحضرت سواد نوشتن نداشت. بعضی گفته اند: از این لحاظ است که آن بزرگوار
هم مثل امت عرب بود. عده ای گفته اند: نسبت به ام است یعنی بر حسب ظاهر بر حالتی بود که از مادر متولد شده بود، یعنی از کسی خط و سواد نیاموخته بود. در بعضی از احادیث وارد شده که: بجهت نسبت به ام القری یعنی مکه است.
در اینکه آنحضرت قبل از بعثت (و نزول قرآن) خط و سواد از کسی یاد نگرفته اختلافی نیست، چنانکه خدای سبحان در سوره ی عنکبوت، آیه ی (47) به پیغمبر خود میفرماید: تو کتابی را قبل از قرآن نخواندی و آنرا بدست راست خود ننوشتی که جای شکی برای باطل کیشان باشد.
در اینکه آیا پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله بعد از بعثت میتوانست بنویسد و بخواند یا نه اختلاف است. حق آنست که آن بزرگوار بر خواندن و نوشتن قادر بود، چنانکه هر چیزی را بوسیله ی وحی الهی میدانست و بقدرت خدا بر کارهائی که دیگران عاجز بودند قادر بود ولی بجهت مصلحت خود نمی نوشت و غالباً دیگران را بخواندن نامه ها امر میکرد.
پیغمبر اکرم نامه را میخواند ولی نمی نوشت.
پیغمبر خدا به هفتاد و سه زبان میخواند و مینوشت، جهت اینکه خدا او را امی نامید این بود که از اهل مکه بود و یک نام مکه هم ام القری است.
وقتی ابوسفیان متوجه احد شد عباس نامه ای برای پیغمبر خدا نوشت و حقیقت را بعرض آن بزرگوار رسانید، موقعی که نامه را آوردند رسول خدا صلی الله علیه و آله دریکی از باغ های مدینه بود، آنحضرت نامه را خواند ولی اصحاب خود را از مضمون آن آگاه نکرد و به آنان فرمود: داخل مدینه
شوید، همینکه داخل مدینه شدند مضمون آن نامه را برای آنان نقل فرمود.
رسول خدا صلی الله علیه وآله میخواند و می نوشت، آنچه را که خود آن بزرگوار ننوشته بود میخواند، با اینکه نوشته را میخواند پس چگونه میشود که نوشتن را نداند؟!.