حنین (بضم حاء و فتح نون) نام وادی است که نزدیک طائف است و بقدر سه روز راه از مکه دور است. جنگ حنین در ماه شوال سال هشتم از هجرت واقع شد.
موقعی که خدای توانا مکه ی مکرمه را برای رسول خود فتح کرد قبیله ی هوازن و ثقیف از پیغمبر اسلام ترسان شدند، لذا تعداد (30000) مرد جنگی برای جنگ با خاتم الانبیاء جمع کردند وقتی که این خبر به پیغمبر اسلام رسید آن بزرگوار هم تعداد (12000) نفر برای ملاقات با دشمن جمع کرد. تعداد (10000) نفر از آنان همان افرادی بودند که در فتح
مکه شرکت داشتند و تعداد (2000) نفر هم آن اشخاصی بودند که بعد از فتح مکه اسلام آورده بودند، ابوسفیان و پسرش معاویه که از طلقاء یعنی آزادشدگان بودند از آن دو هزار نفر بودند.
پیغمبر اسلام (ص) از طریق حنین متوجه هوازن شد. راه حنین راهی بود که بسیار تنگ و شیبدار بود، بقدری شیب داشت که سواران بی اختیار بجانب گودی سرازیر می شدند. لشگر دشمن قبلا در کمین گاهی پیاده شده بودند.
هنوز لشگر اسلام به وادی نرسیده بودند که لشگر دشمن ایشان را تیرباران کردند، لشگر اسلام شکست خورد و از دور پیغمبر خدا متفرق شدند.
اول کسیکه فرار کرد طلقاء یعنی ابوسفیان و تابعین او بودند ابوسفیان بنظر یأس و کینه ورزی به این شکست خوردگی نگاه میکرد و بسیار خوشحال می شد!!.
در این شکست فقط علی بن ابی طالب (ع) با شمشیر کشیده در حضور پیغمبر اکرم ثابت قدم بود، عباس بن عبدالمطلب هم لگام استر خاتم الانبیاء را گرفته بود، فضل بن عباس طرف راست پیغمبر و مغیرة بن حارث بن عبدالمطلب هم طرف چپ آنحضرت بودند.
موقعیکه مشرکین شکست لشکر اسلام را دیدند از دره و کمین گاهها با شمشیرهای کشیده بقصد کشتن پیغمبر اسلام خارج شدند.
رسول خدا بعموی خود عباس که صدای رسائی داشت فرمود: این گروه مسلمین را صدا بزن و آنان را یادآور عهد
و پیمانشان کن! عباس با بلندترین صدا ندا در داد: ای اهل بیعت شجره! ای اصحاب سوره ی بقره! کجا فرار میکنید؟! یاد آن عهد و پیمانی بیائید که با پیغمبر اسلام بستید!.
همینکه انصار صدای عباس را شنیدند برگشتند و گفتند: لبیک لبیک، پیغمبر خدا با ایشان بجنگ دشمن پرداخت و جنگ شدیدی کردند.
پرچمدار و پیشرو لشکر کفار مردی بود که او را ابوجرول می گفتند، این پرچمدار بود که بمسلمین حمله می کرد و بآنان بدگوئی می نمود.
علی بن ابی طالب (ع) در مقابل این پرچمدار قرار گرفت و او را بجزای خود رساند، همینکه علی این عمل را انجام داد نصرت و یاری نصیب رسول خدا و مؤمنین شد.
در این جنگ بود که علی بن ابی طالب (ع) چهل نفر از کفار را طوری بدو نیم کرد که ذکر و بیضتین آنان نیز بدو نصف شد. تعداد چهار هزار نفر از کفار و (12000) شتر و غنیمت زیادی از کفار بدست مسلمین افتاد.
وقتی طلقاء که ابوسفیان و تابعین او باشند این نصرت و غنیمتهای فراوان را مشاهده کردند بجانب پیغمبر اسلام برگشتند.
شیخ محمد غزالی که دانشمند، نویسنده ای معروف، مفتش اوقاف قاهره بود در کتاب فقه السیره، صفحه ی (297) ببعد می گوید:
همینکه پیغمبر خدا (ص) به تقسیم غنیمتها شروع کرد اول آن افرادی را که تازه مسلمان بودند مورد عطاء و بخشش قرار
داد، بلکه آنان اول کسی بودند که نصیب و بهره ی فراوانی را دریافتند.
ابوسفیان تعداد (100) شتر و چهل اوقیه (هفت مثقال) نقره گرفت. برای پسر خود که معاویه باشد نیز این درخواست را داد و باو نیز عطا شد. این تقاضا را برای فرزندش یزید هم کرد او هم نیز مورد این بخشش قرار گرفت.