جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

جریان غدیرخم

زمان مطالعه: 3 دقیقه

غدیرخم نام موضعی است بین مکه و مدینه و تا جحفه بقولی یک فرسخ و بقولی دو میل فاصله دارد. جریان غدیرخم را شیعه و سنی روایت کرده اند. موضوع غدیرخم یکی از وقایع بسیار مهم سنه ی دهم هجری بشمار میرود.

موقعیکه پیغمبر اسلام از اعمال حج فارغ شد و بطرف مدینه روانه گردید حضرت علی بن ابیطالب و سایر مسلمانان هم در خدمت آنحضرت بودند، پیغمبر خدا در غدیرخم که در آنموقع بجهت نبودن آب و چراگاه محل نزول مسافرین نبود پیاده شد، سایر مسلمین نیز با آن بزرگوار پیاده شدند.

علت اینکه رسول خدا (ص) در آنموضع پیاده شد این بود که از طرف خدا برای آنحضرت دستور اکید رسیده بود که علی بن ابیطالب را خلیفه ی بعد از خود نماید، قبلا هم این دستور پیغمبر اسلام داده شده بود، ولی بدون تعیین وقت و بدون اینهمه تأکید و سفارش، لذا رسول خدا از ترس اینکه مبادا در بین امت اختلافی پیدا شود و بعضی ها از دین برگردند این موضوع را تأخیر انداخته بود.

از این نظر که خدای علیم میدانست اگر این مردم از

غدیرخم عبور کنند متفرق خواهند شد و هر کدام بطرف شهرهای خود خواهند رفت لذا خواست تا همه در حال اجتماع هستند نص در خلافت علی بن ابیطالب را بگوش خود بشنوند و حجت در این باره برایشان تمام شود که عذری نداشته باشند. آیه ی (71) سوره ی مائده راجع بخلافت علی بن ابیطالب در روز هجدهم ذی حجه باتفاق علمای شیعه و عده ای از علمای اهل تسنن نازل شده که اول آن اینست:

یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس.

یعنی یا محمد! آنچه که درباره ی نص خلافت علی بن ابیطالب از طرف پروردگارت بر تو نازل شده باین مردم برسان، و اگر خلافت علی را تبلیغ ننمائی رسالت خدا را نرسانده ای، خدا تو را از شر مردم منافق نگاه میدارد.

بدین لحاظ بود که پیغمبر اسلام در چنین مکانی که محل پیاده شدن نبود پیاده شد در صورتی که خیلی روز گرمی بود، مسلمانان همه بدور پیغمبر اجتماع کردند، پالان شتران را بالای یکدیگر نهادند تا بصورت منبری درآمد، بیشتر مردم از شدت گرما ردای خود را بپای خود پیچیده بودند.

پیغمبر معظم اسلام بر فراز آن منبر رفت، پس از سخنرانی مفصلی فرمود: آیا من از خود شما بر جان شما سزاوارتر نیستم؟ گفتند: چرا، آنگاه علی بن ابیطالب را خواست و بازوی او را گرفته بقدری بالای دست خود بلند کرد که سفیدی بغل ایشان پیدا شد و فرمود: کسیکه من مولای او هستم و از خود او بر جانش سزاوارترم این علی مولای او و از جانش

بر او سزاوارتر است، آنگاه فرمود:

اللهم وال من والاه و عاد من عاداه.

یعنی بار خدایا دوست بدار آن کسی را که علی را دوست داشته باشد و دشمن بدار آنرا که علی را دشمن دارد.

پس از نزول از منبر برای علی بن ابیطالب خیمه ای زدند پیغمبر خدا مسلمین را مأمور فرمود که نزد علی بروند و آنحضرت را بجمله ی:

السلام علیک یا امیرالمؤمنین

تبریک بگویند کسیکه از همه بیشتر راجع به این موضوع اظهار شادی و سرور میکرد عمر بن الخطاب بود که گفت:

بخ بخ لک یا علی اصبحت مولای و مولا کل مؤمن و مؤمنة.

یعنی به به، تبریک میگویم، یا علی تو مولای من و مولای هر مرد مؤمن و زن مؤمنه ای شدی!!.

عمرو بن عاص بفرمان پیغمبر اسلام با امیرالمؤمنین علی بیعت کرد و این اشعار را سرود:

بآل محمد عرف الصواب

و فی أبیاتهم نزل الکتاب

و هم حجج الا له علی البرایا

بهم و بجدهم لایضطراب

و لا سیما أبوالحسن علی

له فی الحرب مرتبة تهاب

طعام سیوفه مهج الاعادی

و فیض دم الرقاب له شراب

علی الدر و الذهب المصفی

و با قی الناس کلهم تراب

هو البکآء فی المحراب لیلا

هو الضحاک اذا اشتد الضراب

هو النبأ العظیم و فلک نوح

و باب الله و انقطع الخطاب.