رقیه بعد از خواهرش زینب متولد شد و در سال سوم هجری در مدینه در سن بیست و سه سالگی شهید شد.
علت شهید شدن رقیه این بود: این مخدره زوجه ی عثمان ابن عفان بود که اهل تسنن او را خلیفه سوم میدانند، پیغمبر اسلام خون عموی عثمان را که مغیرة بن ابوالعاص باشد مباح کرده بود، عثمان عموی خود را در خانه ی خود جای داده بود، وحی نازل شد که مغیره در خانه ی عثمان است، لذا حضرت محمد (ص) بعلی بن ابی طالب فرمود: شمشیر را بردار و مغیره را که در خانه ی عثمان است بقتل برسان!.
همینکه عثمان از این جریان باخبر شد مغیره را نزد پیغمبر اکرم آورد و سه روز مهلت خواست تا مغیره از مدینه خارج شود. وقتی که عثمان از حضور پیغمبر خارج شد آنحضرت فرمود: بار خدایا مغیره را با آن کسی که او را جای دهد، حمل کند، غذا دهد، آب دهد. اسباب سفرش را تهیه نماید،
مشگ دهد، کفش دهد، دلو و رسن دهد، ظرف دهد، پالان شتر دهد لعنت کن!!
یکنفر از منافقین…؟! مغیره را بخانه ی خود برد و آنچه را که رسول خدا (ص) نهی فرموده بود در اختیار او قرار داد و در روز چهارم مغیره را از مدینه خارج کرد؟!.
بعد از آن بر پیغمبر اکرم وحی نازل شد که حضرت امیرالمؤمنین و عمار یاسر را فرستاد تا مغیره را بقتل رسانیدند عثمان به تهمت اینکه جناب رقیه پدرش پیغمبر را از مکان مغیره خبر داده آن بانو را بسیار زد. رقیه به پدر بزرگوارش شکایت کرد، رسول خدا در جواب فرمود: چقدر قبیح است که زن با حسب و دیندار هر روز از دست شوهر خود شکایت کند؟!.
خلاصه عثمان چهار مرتبه آن مظلومه را زد. در مرتبه ی چهارم بود که رسول خدا امیرالمؤمنین علی (ع) را با شمشیر بخانه ی عثمان فرستاد و فرمود: دخترعموی خود را بیاور، و چنانچه عثمان خواست مانع شود او را بقتل برسان!.
همینکه علی بخانه ی عثمان آمد و رقیه را نزد پدر بزرگوارش آورد و آن بانو پشت خود را برهنه کرد و چشم رسول الله بزخمهای پشت آن مخدره افتاد فرمود: ترا کشت، خدا او را بکشد، رقیه چهار روز بعد از آن شهید شد.
رقیه در سال دوم هجری در موقع وقوع جنگ بدر دنیا را بدرود گفت.
مؤلف گوید: مورخین جریان شهید شدن رقیه را بنحو مفصلی نوشته اند، ولی ما از لحاظ اختصار خلاصه ی آنرا نگاشتیم. شرح حال حضرت زهراء سلام الله علیها را با خواست خدا در
جلد دوم این کتاب خواهیم نوشت، شرح حال قوم و خویشان رسول خدا را بکتابهای مفصل حواله میکنیم.