جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

فریاد استغاثه در مدینه‏

زمان مطالعه: 2 دقیقه

و از آنجا که غابه بمدینه نزدیک نبود، و از دیگر سومیبایست خبر این حادثه هرچه زودتر به پیمبر (ص) میرسید، تا نیروئی برای باز پس گرفتن اشتران و انتقام خون کشته شدگان بمنطقه اعزام فرماید، و از آنجا که سلمة بن اکوع دریافته بود که حمله یک تنه او به نیروی عظیم مشرکین جز کشته شدن او حاصلی ببار نخواهد آورد یکی از ساربانان را که از کشته شدن نجات یافته بود فرا خواند، و بر اسب سبکخیز خود برنشاند، و از او خواست تا در منتهای سرعت خود را بمدینه برساند، و ماجرا را به پیمبر (ص) گزارش کند.

بر اینگونه آن ساربان که «رباح» نام داشت، مرکب باد پا را با سرعت تمام بسوی مدینه بحرکت در آورد تا در ظرف مدتی کوتاه بشهر در آمد، و فریاد «الفزع الفرع»! و ندای رسای استغاثه‏اش در فضای مدینه طنین افکن شد، و برخاستن همین ندا کافی بود تا همگی رزمندگان دلیر و غیور مدینه را بهیجان آورد، و آماده دفاع سازد، زیرا این ندا تنها در مواقعی بگوش میرسید که سرزمینهای اسلامی در معرض خطری عظیم قرار گرفته و دشمن بر آن حمله‏ور شده باشد.

مسلمین چون از جزئیات این ماجرا آگاهی کامل یافتند، بشدت تحت تأثیر قرار گرفتند، و در این میان شخص پیمبر (ص) بحکم موقعیت و مسئولیتی که در حفظ شکوه وصولت حکومت اسلامی داشت، این حادثه را مورد اهتمامی خاص قرار داد زیرا این اقدام از طرف سبکسران و متجاسرین غطفان حکایت از این داشت که کار جرأت و جسارت ایشان بجائی رسیده است که قدرت و شوکت مسلمین و حکومت اسلامی را بچیزی نمی‏گیرند، چندان که اشتران ایشان را از منطقه‏ای که جزء حومه و حوالی مدینه است میربایند! و تنی چند از رعایای حکومت را بقتل می‏رسانند!

شک نیست که این عمل در نظر حکومت اسلام عملی بسیار خطیر بود، و چنین می‏نمود که متجاوزین غطفان خواسته‏اند تا با این اقدام نیروهای مسلمین را مورد آزمایش قرار دهند، ون این حمله موضعی را مقدمه‏ای برای حمله‏ای گسترده برخود مدینه قرار داده‏اند، زیرا قبیله فزاره که تحت ریاست و فرماندهی عیینة بن حصن قرار دارد، قارد است که به تنهائی ده هزار رزمنده را تجهیز کند.

بهمین جهت پیمبر (ص) این فاجعه را با اهتمامی عظیم تلقی کرد، و نیروی ضربتی بزرگی متشکل از هفتصد رزمنده کار آزموده را برای تعقیب و تأدیب یغمائیان مجهز ساخت، و این سپاهیان نیرومند را تحت فرماندهی شخص بسوی منطقه غابه روان کرد.