پس از کشته ابورافع بدست فدائیان، یهود خیبر یکی از بزرگان آن شهر – بنام اسیر بن زارم را بجای او بپادشاهی برداشتند، ولی اسیر نیز بمانند سلف خود، کوشش برای افروختن جنگ احزاب جدیدی بر ضد مسلمین را ادامه داد، و بهنگام انتصاب خود بزرگان یهود خیبر را گرد آورد، و به ایشان ابلاغ کرد که برای جنگ با مسلمین طرحی دارد که هیچیک از پادشاهان خیبر از آن اطلاع نداشتهاند.
سپس افزود که من کاری با محمد خواهم کرد که پیشینیان من نکردهاند!
حاضران گفتند: تو چه خواهی کرد؟
اسیر گفت: من شخصا بمیان قبائل غطفان خواهم رفت، و ایشان را برای جنگ با او همدست و همداستان خواهم ساخت.
حاضران مجلس نظر او را با تحسین و آفرین استقبال کردند و موافقتشان را اعلام نمودند.
سپس اسیر بن زارم بمنظور پیاده کردن طرح متجاوزانهاش، خیبر را پشت
سر نهاده، و راه منازل قبائل منطقه نجد، و سایر قبائل محیط بمدینه را در پیش گرفت، و در میان سرا پردههای سران قبائل بتپرست آن مناطق بگردش پرداخت، و ایشان را برای جنگی جدید بر ضد پیمبر (ص) و حمله بر مدینه تشویق و تحریض کرد، و بمانند اسلافش: حیی بن اخطب، و سلام بن ابی الحقیق، سران آن قبائل را با رشوه فراوان و وعدههای فریبنده دلگرم ساخت، تا بیشترین رزمندگان را برای این جنگ مجهز و مسلح سازند.