جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

قرآن و صلح حدیبیه‏

زمان مطالعه: 5 دقیقه

قرآن کریم درباره صلح حدیبیه سخن گفته، و این صلح تاریخی را مورد تمجید و تحسین قرار داده، و به دستاوردهای عظیم آن، که صحابه حقیقت آن را درنیافته، و از اینرو در برابر آن بمعارضه‏ای شدید پرداختند، اشارت کرده. و همچنین قرآن کریم این صلح را بعنوان عظیم‏ترین پیروزی برای مسلمین یاد کرده، و در سوره «فتح» که در راه بازگشت از حدیبیه بر پیمبر (ص) نازل شده آنرا بصفت فتح مبین توصیف نموده، و عموم مفسرین و محدثین برآنند که سوره فتح درباره صلح حدیبیه نازل شده است، و مقصود از «فتح» که در این سوره آمده، همان صلح تاریخی حدیبیه است.

ستایش اهل حدیبیه از سوی خدای تعالی‏

در این سوره خدای تعالی «اصحاب شجره» را که در حدیبیه پیمان خون با پیمبر (ص) منعقد کردند ستوده است، و رضایت خود را از ایشان اعلام فرموده است، و دراین باره گفته است: «هر آینه بحقیقت خدا از مؤمنین راضی شد

زمانیکه در زیر آن درخت با تو بیعت میکردند، پس آنچه را که در دل داشتند دانست، و از اینرو آرامش و سکون را بر ایشان نازل کرد، و فتحی عاجل را نصیب ایشان ساخت»(1)

همچنین خدای تعالی عظمت عمل بیعت کنندگان حدیبیه را مورد ستایش قرار داده، و بیعت ایشان با پیمبر (ص) را بیعت با خود بحساب آورده، و شک نیست که این بالاترین مرتبه تکریمست: «بیمگان کسانیکه در زیر آن درخت با تو بیعت میکنند، همانا که با خدا بیعت مینمایند، دست خدا روی دستهای ایشانست، پس هرکس که آن بیعت را بشکند، همانا که بزیان خود میشکند، و کسیکه بتعهد خود در برابر خدا وفادار بماند، خدا اجری عظیم به او عطا میکند(2)

همچنین در سوره فتح خدای تعالی منافقین و قبائل مشرکی را مورد نکوهش قرار میدهد که پیمبر (ص) در میانگین راه سفرش از مدینه به مکه بر ایشان بگذشت و آنان را بمصاحبت خود در این سفر تاریخی فراخواند، ولی ایشان از پذیرفتن این دعوت کاهلی کردند، و بگمان اینکه پیمبر (ص) و اصحاب او در برابر قریش شکست خواهند خورد از این کار سر باز زدند. و قرآن کریم در این باره میگوید: «… تا خدا منافقین و منافقات و مشرکین و مشرکات را – که گمان بد بخدا میبردند، و می‏پنداشتند که خدا پیمبر (ص) و اصحاب را مقهور نیروهای اهریمنی شرک خواهد ساخت – معذب سازد، و ایشان در دائره سوء واقع شده‏اند چنانکه از آن دائره راه بدر نمیبرند، و خدا بر ایشان خشم گرفته، و آنان را از رحمت خود دور ساخته، و دوزخ را برای ایشان آماده کرده است، و دوزخ بد فرجامی است(3)

همچنین قرآن درباره گروهی دیگری از مافقین سخن بمیان آورده و ایشان را رسوا ساخته است، و اینگروه کسانی بودند که پیمبر (ص) بهنگام عزیمت سفر از

ایشان طلب یاری و همکاری کرد، و آنان را بشرکت در کاروان عمره فرا خواند، ولی این گروه معتقد بودند، که پیمبر(ص) و همراهانش همگی بدست قریش کشته خواهند شد، و از بازگشت پیمبر(ص) و توفیق عظیم و پیروزی خطیر آن سرور، متملقانه بنزد آن حضرت آمدند و تقاضای عفو و طلب آمرزش کردند، و قرآن درباره اینگروه از منافقین میگوید:

«واپس ماندگان قبائل اعراب با تو خواهند گفت:گرفتاری اموال و اولادمان ما را از مصاحبت شما در اینسفر بازداشت، پس اکنون برای ما از خدا آمرزش بخواه اینان چیزی را بر زبان می‏آورند که در دل ندارند. در رد اظهارات ایشان بگو:شما نه بعلت گرفتاری اموال و اولاد، بلکه از ترس کشته شدن بدست قریش از این سفر خودداری کردید، و از این رهگذر دفع خطر از جان خویش را خواستید ولی نیندیشیده‏اید که اگر خدا ضرری را برای شما بخواهد، یا نفعی را برایتان ارائه کند، چه کسی قادر است که قضای او را از سوی شما بگرداند؟ این اعمال منافقانه و ظاهرسازیهای مزورانه چیزی را بر خدا مستور نمیدارد؟ بلکه خدا نسبت به هر عملی که از شما سرزند محیط و آگاه است آنچه شما اظهار میدارید بهانه است، و علت واقعی تخلفتان این مسائل نیست، بلکه علت آنست که شما گمان کرده بودید که پیمبر و مومنین هیچگاه به شهر و دیار و خویش و تبارشان باز نمی‏گردند و این اندیشه در ذهنتان زیبا جلوه کرده بود، و شما گمان بد به خود راه دادید و در عالم علم خدا قومی هلاک شده بودید(4)»

و باز قرآن کریم در سوره فتح، عناد و عصبیت جاهلی قریش در ممانعت از دخول مسلمین بحرم، و حکمت پوشیده از بعضی اذهان در صلح حدیبیه و معارضه ایشان را مورد اشاره قرار داده، و خاطرنشان کرده است که علت پافشاری پیمبر(ص) در صلح و احتراز از جنگ اینست که درمیان مشرکین مکه افراد مسلمی وجود دارند، که اگر پیمبر(ص) راه جنگ را میپیمود بیگمان بسیاری

از این مستضعفین در گیر و دار جنگ کشته میشدند، و از این راه بلائی بر مسلمین وارد میشد، و قرآن در این باره گفت:

«هم ایشانند که کافر شده‏اند، و شما را از مسجدالحرام بازداشته‏اند، و اشتران هدی را که در حدیبیه محبوس مانده‏اند از رسیدن به قربانگاه مانع شده‏اند، و اگر بیم آن نمیبود که بعضی از مردان و زنان مومن در اجتماع مکه را ناشناخته 0پایمال سازید، و از طریق کشتن ایشان ندانسته ننگ و عار بشما پیوندد، ما شما را بر کافران مکه مسلط میساختیم، و این خویشتن داری پیمبر (ص) از جنگ برای آن بود که خدا آنمردم مومن را در پناه خود مصون بدارد در صورتیکه اگر مومنین از مشرکین جدا میبودند، هرآینه کسانی از مردم مکه را که کافر شده‏اند به عذابی دردناک معذب میساختیم»

همچنین قرآن با تاکید برای مسلمانان بین کرده است که اگر ایشان در سال حدیبیه با اهل مکه میجنگیدند ایشان را شکست میدادند، و بر آنان چیره میشدند ولی بنا به حکمتی که مسلمانان به آن عالم نبودند، و بعد ها به آن واقف شدند، خدا از در گرفتن جنگ میان آن دو گروه مانع شده و در این باره گفته است:

«و اگر کافران با شما جنگ میکردند، هر آیئنه – بعلت بیم و هراسی که از شما در دل داشتند – پشت به میدان کارزار میکردند، و پس از آن نه سرپرستی برای سامان یافتن امور خود می‏یافتید، و نه یار ویاوری(5)»

همچنین قرآن سرسختی و لجاج قریش و تحریک مسلمین از جانب سبکسران ایشان و لاف زدن سهیل بن عمرو نماینده‏ی جبهه شرک و پیروی او از عصبیت و حمیت جاهلیت، و مخالفتش با نوشتن کلمه «رحمن»در آغاز سند صلح را بنکوهش گرفته، و حکمت و شکیبائی پیمبر(ص) در برابر تسلط بر جوشش عواطف و طغیان احساسات، و در اطاعت از امر پیمبر(ص) و تحمل و بردباری در برابر صلحی که خوشایندشان

نبود، تمجید کرده و در این باره گفته است:

«آن زمان که کافران حمیت جاهلیت را در دلهاشان جای گزین ساختند، ولی خدا آرام و قرار را بر پیمبر خود و بر مؤمنین نازل کرد، و ایشان را بکلمه تقوی و خویشتن‏داری ملزم ساخت، و ایشان سزاوارتر به آن کلمه، و اهل آن کلمه بودند، و خدا بهر چیز دانا بوده است»(6)

آنگاه قرآن کریم بهنگام بازگشتن مسلمین از حدیبیه تاکید کرد که وعده پیمبر (ص) دائر بر داخل شدنشان بمکه حق است، و شکی در وقوع آن نیست، و ایشان بطور قطع بر همانگونه ه پیمبرشان وعده داده است، سر فراز و مطمئن بمکه داخل خواهند شد، و اینک نص قرآن:

هر آینه بحقیقت خدا و رؤیای پیمبرش را توام با صدق ساخت، و آن وعده چنین است که شما بخواست خدا بحال ایمنی از گزند دشمنان و بدون بیم و هراس از ایشان با سرهای تراشیده و موهای کوتاه کرده بمسجد الحرام داخل خواهید شد(7)

و نیز قرآن توجه کسانی را که از درک حکمت این صلح قاصر مانده، و از اینرو آن را ناخوشایند داشتند و با آن بمعارضه پرداختند، به این حقیقت جلب کرد که همین صلحی که آن را خوش نمی‏داشتند، دارای دستاوردهائی عظیم، و برای اجتماع اسلامی پیروزی و فتحی مبین است. و در این باره گفت: پس او (خدا) چیزی را دانست که شما ندانستید، و پیش از آنکه شما بمسجد الحرام داخل شوید فتح عاجلی را مقرر داشت (و این همان فتح عظیم قلاع خیبر بود)(7)


1) سوره فتح، آیه 18.

2) صوره فتح، آیه 10.

3) سوره فتح، آیه 6.

4) آیه 11 و 12 از سوره فتح.

5) سوره فتح، آیه 22.

6) سوره فتح، آیه 26.

7) سوره فتح، آیه 27.