جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

صلح حدیبیه، فتح عظیم‏

زمان مطالعه: 3 دقیقه

علت گرایش اکثر این مردم به اسلام در ظرف این دو سال فرصت مثبتی بود که مردم با استفاده از آن امکان یافتند تا با یکدیگر آمد و شد کنند، و هر دو

طرف شرک و توحید آزادانه با هم ببحث و گفتگو بنشینند، و بهمین جهت در مراحل بعد، این صلح را فتح عظیم نامیدند.

ابن اصحاق از «زهری» نقل کرده است که گفت: قبل از صلح حدیبیه فتحی عظیمتر از این فتح در اسلام دست نداده بود، و مردم فقط در صحنه‏های جنگ با هم برخورد داشتند، ولی زمانیکه «هدنه» یعنی ترک مخاصمه حدیبیه تحقق یافت و جنگ فرو نشست، و مردم از گزند یکدیگر ایمن شدند و با هم دیدار کردند و بگفتگو پیرامون مسائل جاری منطقه پرداختند، هیچ عاقلی درباره اسلام بحث و پژوهش نکرد مگر آنکه به این آئین داخل شد، و در ظرف این دو سال برابر با همگی آنان که مسلمان بودند یا بیشتر به آن آئین گرویدند.

و این بدان جهت بود که این اختلاط و ارتباط و آشنائی و شناسائی، بمشکرین امکان داد تا این نسل جدید – نسل اسلامی – را از روی تحقیق بنگرد، مشرکین با مشاهده تحول عجیب و سریعی که در کلیه شئون مسلمین پدید آمده بود بشدت تحت تأثیر قرار گرفتند، و متحیر و مدهوش شدند. زیرا این مسلمین اندکی پیش از این بمانند مردم مشرک در هرج و مرج و بی بندو باری میزیستند، و تمایلات مادی و هواهای نفسانی بر ایشان حکومت می کرد: ایشان اندکی پیش از تشرف به اسلام بتها را پرستش میکردند، و مرتکب زشت‏ترین گناهان میشدند، ولی امروز در کلیه شئون و حیثیات زندگی بر مشرکین تفوق یافته‏اند، و از هر جهت بصورت موجوداتی جدید درآمده و بزیور فضائل و محاسنی آراسته شده‏اند که دنیای شرک از آن بیگانه است.

این تحول گسترده و انقلاب فراگیر، دهشت و حیرت مشرکمین را برانگیخت، و ایشان را بجستجو و تحقیق پیرامون علل آن واداشت.

این کدام نیرو است که این جماعت را بچنین مقام والائی از درجات انسانیت برآورده، و مورد اعظام و احترام همگان و حتی کسانیکه بوسیله شمشیر از دخول ایشان به حرم جلوگیری کرده‏اند – قرار داده است؟!

این سئوال مهمی بود که از زمان آزادی معاشرت با مسلمین در پرتو امنیت حاصل از صلح حدیبیه دائماً در خاطر خردمندان قریش جولان داشت.

پیش از این، توده قبائل قریش تحت تأثیر تبلیغات گمراه کننده سران و بزرگان خود اصحاب پیمبر (ص) را بصورت درندگان زیان‏آوری می‏نگریستند که هیچگونه حقی و صلاحیتی برای زیستن ندارند.

ولی اکنون نیروی حقیقت این صورت مقلوب را از صفحه ذهن و ضمیر ایشان میزداید، و صورت زیبای حقیقی و چهره تابناک واقعی مسلمین را بجای آن ترسیم می‏کند: صورت حقیقی و چهره واقعی مسلمانی را که بمجرد دوری گزیدن از بت پرستی و گرایش به اسلام همگی جوانب وجود و شخصیت او دگرگون میشود: اخلاقش، رفتارش، روحیه‏اش، ارزیابی زندگیش، جهان‏بینی‏اش همگی دگرگون میگردد، و این تحول کلی ناگهانی همان عاملی است که دهشت و حیرت و سئوال مشرکین را برمی‏انگیزاد، و سرانجام در پرتو بحث و بررسی آزاد، خردمندان منطقه جواب صحیح این سؤال خطیر را می‏یابند، و بتفسیری صحیح برای قیام آن اجتماع فاضل و متکامل نائل میشوند.

ایشان درک میکنند که تنها اسلام – و نه چیز دیگر – همان عاملیست که چنین اجتماع نمونه و بی‏نظیر را بنیاد نهاده است، و مصدر استقامت و ضبط نفس و سمو اخلاق و نظم و اتحاد کلمه و سایر فضائلی که آن اجتماع را زیبائی و صفا بخشیده و عظمت و جلال افزوده عمل کردن بتعالیم و تعهد بتکالیف این آئین است.

تحت تأثیر همین تفسیر صحیح در همان حال که هنوز پیمبر (ص) راه حدیبیه بمدینه را می‏پیمود، فکر پیوستن به آن اجتماع و برخورداری از افتخار عضویت آن در ذهن و ضمیر صاحبنظران و خردمندان از بزرگان مکه رسوخ و نفوذ کرد، و چیزی نگذشت که همین اندیشه در سراسر منطقه گسترش یافت، و زمینه مساعدی را برای بسط و انتشار اسلام آماده ساخت، و این حقیقت را بثبوت رساند که صلح حدیبیه چنانکه در قرآن آمده برای اسلام فتحی مبین و برای مسلمین پیروزی و نصرتی بی‏سابقه و بی‏نظیر بوده است.