دستاورد دیگر صلح حدیبیه – بلکه شاید از مهمترین دستاوردهای سیاسی آن فراغت خاطر پیمبر (ص) از اندیشه جنوب برای پرداختن بشمال حجاز و تصفیه در جزیرةالعرب بودند، زیرا قبل از انعقاد پیمان صلح حدیبیه ده هزار رزمنده کارآزموده با کاملترین، تجهیزات و سلاح تحت فرمان شدیدترین عناصر کینهتوز یهودی در سرزمین خیبر به کمین پیمبر (ص) نشسته بودند، و این عناصر کینهتوز جز حمله بمدینه و محو اسلام و مسلمین از صفحه وجود هدفی نداشتند، و آرزوئی در دل نمیپروردند، و شک نیست که در چنین شرائطی، وظیفه حتمی مسلمین جز این نبود که با حزم و احتیاط به زدودن چنان خطری که وجودشان را تهدید میکرد بکوشند، و این کار مسلتزم آن بود که جنگرا بعمق خانه یهود در خیبر منتقل کنند، و به اینوسیله وجود عنصر یهودی را از منطقه زایل سازند، و این همان چیزی بود که در جنگ خیبر رخ داد، و این امر بر حسب موازین علوم نظامی ثابت و مسلم است که اگر پیمبر (ص) در اثر عقد پیمان حدیبیه از جهت بزرگترین دشمن اصلی خود – یعنی قریش – آسوده خاطر نمیشد، هرگز نمیتوانست که مدینه را بدون نیروی مدافع پشت سر گذارد، و بمنطقه خیبر – که پنج منزل از مدینه فاصله دارد – برای مبارزه با ده هزار رزمنده یهودی لشگرکشی کند.
شک نیست که در این مبارزه که میان مسلمین و یهود جریان یافته بود عواطف و احساسات قریش متمایل بیهود بود، و آرزوی ایشان آن بود که یهود بر مسلمین پیروز شوند، ولی امضاء پیمان حدیبیه دست رزمندانشان را بسته و ایشان را ملزم و مجبور ساخته بود تا در مدت دو ماهی که این جنگ جریان داشت همچنان بیطرف بمانند، و بدریافت اخبار جنگ اکتفاء کنند، و آخرین خبری که از شمال دریافت کردند، خبر پیروزی قطعی مسلمین بر کلیه عناصر یهودی در خیبر و وادی القری و فدک و تیماء و سایر مناطق شمال بود.
از اینجا به یقین میتوان گفت که فراغت خاطر مسلمین از تعرض قریش و قبائل نیرومند جنوب حجاز که به ایشان امکان داد تا همگی نیروهای خود را بطرف خیبر سوق دهند، و سرانجام بر قوای یهود پیروز شوند، از جمله دستاوردهای صلح با قریش و سیاست حکیمانه پیمبر (ص) در حدیبیه بوده است، و در واقع فتح خیبر و تصفیه کلی شمال حجاز و آسوده خاطر شدن مسلمین از دسائس خطرناک و فتنهانگیزیهای مستمر یهود از برکات همان پیمانی بوده که بسیاری از مسلمین در آغاز انعقاد آنرا موجب سرشکستگی خود میپنداشتند، زیرا از دوراندیشی و بعد نظر پیمبر (ص) آگاه نبودند.