جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

انقلابیون عیص، و حکومت مستضعفین در ساحل‏

زمان مطالعه: 2 دقیقه

در بحثی که پیرامون قضیه حدیبیه داشتیم به این مطلب اشاره کردیم که

مقارن آن احوال و قبل از آن بسیاری از جوانان مسلمان در زندانهای مکه توسط خویشاوندانشان شدیدترین انواع شکنجه و اهانت را تحمل می‏کردند، و یکی از آن جمع ابوجندل بن سهیل بن عمرو قهرمان قصه مشهور در حدیبیه بود.

و همچنین اشاره کردیم که پیمبر (ص) در پیمان حدیبیه متعهد شد که از دادن حق پناهندگی بکسانی از مردم مکه که بسوی او کوچ کنند امتناع کند، و ایشان را بمکه بازگرداند، و اجازه توقف در مدینه را به ایشان ندهد، و این همان شرطی بود مکه سهیل بن عمرو در برابر پیمبر (ص) مطرح کرد، و پیمبر (ص) آن را پذیرفت، و مسلمین از قبول آن بشدت دلتنگ و آزرده خاطر شدند.

ولی همین شرط که مسلمین از قبول آن مکدر و قریش از تحمیل آن شاد بودند در مرحله عمل بزرگترین مشکل و شدیدترین خسارت را برای قریش ببار آورد، تا آنجا که بحکم ضرورت به پیمبر (ص) ملتجی شدند، و با اصرار و اظهار عجز و لابه از آن حضرت تقاضا کردند که این شرط را از مواد پیمان حذف کند، و فراریان مکه را پناه دهد، و ایشان را در اجتماع مدینه پذیرا شود.

علت این تغییر موضع از جانب قریش این بود که اجراء این شرط از سوی پیمبر (ص) موجب آن شد که جوانان مسلمان قریش بهنگام فرار از زندان مکه از آنجا که در مدینه پذیرفته نمیشدند در منطقه‏ای از ساحل بحرا حمر بنام «عیص» گرد آمدند، و با پیوستن سایر فراریان به ایشان رزمندگانی بالغ بسیصد نفر در آن سرزمین متمرکز ساختند و نیروئی عظیم تحت فرماندهی ابوبصیر تشکیل دادند، و کار این رزمندگان این بود که کاروانهای بازرگانی قریش را مورد حمله و هجوم قرار می‏دادند، و کالاهائی را که ببار داشتند. بیغما می‏بردند، و محافظین کاروان را می‏کشتند، و زندگی مردم مکه را در معرض خطر قرار می‏دادند.

و این رویداد بزرگترین خسارت را بر مال و جان قریش وارد ساخت، و از آنجا که این رزمندگان مسلمان بحکم رابطه عقیده دوست پیمبر (ص) و وابسته بمدینه بودند، و از دیگر سو پیمان حدیبیه اجازه نمی‏داد که پیمبر (ص) ایشان را پناه دهد و در مدینه پذیرا گردد، قریش هیاتی را بمدینه اعزام کردند، و با بیانی عاطفی وتوسل به رابطه خویشاوندی از پیمبر(ص) تقاضا کردند که رزمندگان

«عیص» را از تعرض بکاروان قریش باز دارد، و ایشان را و همگی فراریان قریش را در مدینه متوطن سازد، و قریش را که خویشاوندان او هستند از خطر قحط و غلا و مجاعه و مرگ رهائی بخشد.

پیمبر (ص) تقاضای قوم خود را – با آنکه مشرک بودند – اجابت کرد، و برای فرمانده انقلابیون عیص و معاونش ابوجندل پیام فرستاد تا با همگی افراد تحت فرمان خود مرکز ستاد عیص را رها کنند، و ایشان فرمان پیمبر (ص) را بمجرد دریافت بکار بستند، و شادمانه راه مدینه و زیارت پیمبر (ص) و دیدار برادران مسلمان خود را در پیش گرفتند و به آرزوی دیرینه خود دست یافتند.